موضوع: "محرم"

اطلاع گذشتگان بر شهادت امام حسین (علیه السلام)

 حضرت زكريا عليه السﻼم :حضرت زكريا از خدا خواست كه نام هاى مقدس آل عبا را به او تعليم نمايد تا در سختى ها به آنها پناه برد . جبرئيل آمد و نام هاى ايشان را به آن حضرت تعليم نمود . هرگاه حضرت زكريا نام محمد و على و فاطمه و حسن عليهم السﻼم را بر زبان جارى مى كرد غم او برطرف مى شد و خوشحال مى گشت و چون نام مبارك امام حسين عليه السﻼم را به ياد مى آورد، گريه بر او غلبه مى كرد و نمى توانست خوددارى كند . پس روزى مناجات كرد و سبب را پرسيد . خداوند عالم قصه شهادت و مظلوميت آن حضرت را به زكريا وحى نمود و فرمود : كهيعص ) كاف ( اشاره به كربﻼ و ) هاء ( هﻼك عترت طاهره و ) ياء ( يزيد كه كشنده و ظلم كننده به ايشان و ) عين ( عطش و ) صاد ( اشاره به صبر ايشان بر آن مصيبت هاست ) . 

حضرت ابراهيم عليه السﻼم :از حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السﻼم روايت است كه خدا فرمود : اى ابراهيم ! گروهى كه ادعا دارند از امت محمدند، حسين و فرزندان او را با ظلم و دشمنى خواهند كشت . چنان كه گوسفند را مى كشند به سبب اين كار سزاوار خشم من خواهند شد . آنگاه ابراهيم بى تاب شد و دلش به درد آمد و گريان شد .  

حضرت آدم عليه السﻼم چون آدم عليه السﻼم به زمين آمد براى يافتن حضرت حوا در زمين مى گشت تا آنكه به صحراى كربﻼ رسيد . چون وارد آن صحرا گرديد امواج حزن و اندوه به او رو آورد و چون به مقتل امام حسين عليه السﻼم رسيد، پايش به سنگى خورد و خون از پاهاي ش جارى شد، علت را پرسيد، خدا به او وحى كرد : در اين زمين برگزيده من حسين شهيد خواهد شد، خواستم كه تو در آزار و اندوه با او شريك باشى .

  حضرت نوح عليه السﻼم حضرت نوح چون سوار كشتى شد و كشتى به كربﻼ رسيد، موجى برخاست و كشتى در خطر غرق شدن قرار گرفت ، نوح بسيار ترسيد و گفت :

پروردگارا ! در هيچ زمينى به من نرسيد، آنچه در اين زمين رسيد . پس جبرئيل نازل شد و گفت : اى نوح ! اينجا مكانى است كه فرزندزاده خاتم انبيا و فرزند بهترين اوصياء شهيد خواهد شد .

حضرت سليمان عليه السﻼم روزى باد مجلس حضرت سليمان را بر روى هوا مى برد به صحراى كربﻼ كه رسيد، باد سه بار مجلس او را گردانيد و ترسيد كه بيفتد . وقتى كه باد آرام گرفت و مجلس بر زمين فرود آمد، علت اضطراب را از باد پرسيد ؟ گفت : سببش اين بود كه در اين مكان نورديده احمد مختار و فرزند گرامى حيدر كرار، به دست يزيد كه زمينيان و آسمانيان او را لعنت مى كنند، شهيد خواهد شد . سليمان دست به دعا برداشت و بر قاتل آن حضرت لعنت و نفرين بسيار كرد و همه آدميان و جنيان و مرغانى كه همراه او بودند آمين گفتند و از بركت آن لعنت بادى وزيد و مجلسش را از آن صحرا بيرون برد .

عﻼوه بر آگاهى گذشتگان و امت هاى پيشين از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السﻼم حضرت رسول صلّى اﷲ عليه و آله و سلم و حضرت اءميرالمؤ منين عليه السﻼم نيز شهادت آن حضرت را خبر داده اند . حميرى در قرب اﻻسناد به سند معتبر از حضرت امام صادق عليه السﻼم ر وايت كرده است كه حضرت اءميرالمؤ منين عليه السﻼم با دو نفر از ياران خود به صحراى كربﻼ رسيدند، ناگاه آب از ديده هاى مباركش فرو ريخت و فرمود : اينجا محل خوابيدن شتران ايشان است و اينجا مكان فرود آمدن بارهاى ايشان است ، در اين جا خون هاى آنان ريخته مى شود، خ وشا به حال تو اى خاك كه خون هاى دوستان خدا بر تو ريخته مى شود .

معجزه باغ بهشت


  هنگامى كه امام حسين عليه السﻼم از مدينه طيبه به قصد زيارت بيت اﷲ الحرام بيرون آمد جمعيت زيادى در خدمت آن حضرت بودند، مردى از قافله مريض شد و به آن حضرت عرض كرد : خيلى ميل انار دارم . آن جناب فرمود : در اين بيابان باغى است از انار و ميوه هاى ديگر، برو و هر چه مى خواهى تناول كن
در آن سرزمين قبل از اين باغى نبود . اهل قافله رفتند باغى ديدند، داخل آن شدند و هر كس از هر ميوه اى كه خواست خورد . و چون از باغ بيرون آمدند آن باغ ناپديد شد . و اين خود معجزه اى ديگر بود كه آن حضرت نشان داد، در همان حال آهويى پيد ا شد حضرت به او اشاره كرد، آهو نزديك آمد حضرت فرمود : آن را ذبح كنيد و استخوان آن را نشكنيد . آن حيوان را ذبح كردند و گوشت آن را خوردند و استخوان ها را در پوستش نهادند . آن حضرت دعا كرد و آهو زنده شد . پس به اصحاب فرمود : هر كدام به شير آهو مايل است از آن بدوشد . همه از آن دوشيدند و آشاميدند و به بركت دعاى حضرت همه براى همه كافى بود . بعد به آهو فرمود : تو چند بره دارى كه انتظارت را مى كشند، برو و آنها را شير بده .

پس از پنجاه سال

دکتر سید جعفر شهیدی با نگار ش کتاب “پس از پنجاه سال” فصلی تازه را در تحلیل قیام سید الشهدا ء رقم زده است . این کتاب  با قلمی شیوا ، متقن و مستند به منابع اصیل تاریخی،قیام امام حسین (علیه السلام) را روایت نموده است.نوع مواجهه ی دکتر شهیدی با تاریخ در تحلیل حادثه ی عاشورا نو و بدیع است .در این کتاب بیش از آنکه در جستجوی “چگونگی ” آن رخداد عظیم باشد، به دنبال “چرایی” حادثه عاشورا است.
نویسنده علت فاجعه را فقط در سال 60 و61 هجری جستجو نمی کنداو نقطه عزیمت خود را برای تحلیل حادثه ، سالها قبل قرار داده و به همین علت این نام را برای اثر خود برگزیده است.
آنچه این کتاب را از دیگر آثار ی که آنها نیزاز صبغه ی تاریخی بر خوردار ند جدا می سازد رویکرد عبرت جویانه ی آن است .مراجعه به تاریخ کم نیست،آنچه کمیاب است نگاه عبرت جویانه به تاریخ است.
استاد شهیدی بر شیوه ی کار تاریخ نگاران گذشته این اشکال را وارد می بیند که آنها غالباً به روایت گری و نقل حوادث اکتفا کرده اند و به همین دلیل جامعه ها را از گرانبها ترین قسمت گذشته ی خویش محروم ساخته اند.او به روایت گری تاریخ به دیده ی یک وظیفه و رسالت عظیم می نگرد که اگر تاریخ نگاران گذشته به ادای این وظیفه آنچنانکه بایسته و شایسته بود همت می گماردند ،چه بسا جوامع ،خطاها و شکستها ی کمتری به ثبت می رساندند و موفقیت های بیشتری از خویش به یادگار می گذاشتند.

 از کتاب در امتداد عاشورا

حماسه چیست؟

حماسه به تعبیر استاد مطهری کیفیتی از زیستن است . حکایتی از قوّت روح است. انسان حماسی ،بی تفاوت نیست، ظلم و عدل نزد او یکسان نیست . سستی و رخوت را به رسمیت نمی شناسد . بیش از همه از تکلیف گریزی و عافیت طلبی گریزان است.
انسان حماسی روحی بزرگ دارد . از هرچه حقیراست نفرت دارد . کوله بار رنج و محنت را بر جسم خویش تحمیل می کند اما ذره ای حقارت را بر روح خویش نمی پذیرد.انسان حماسی درد دارد ،او حقیقتاَََ انسان است،نسبت به وضعیت موجود رضایت ندارد،سکون را نمی پسندد، همواره به افقی برتر چشم دارد ؛ می شورد،می شوراند،او نمی تواند بی اعتنا بماندو حسین چنین بود.پاسخ چرایی آنهمه تاکید بر اقامه ی عزای بر حسین را در چگونه زیستن حسین باید جستجو کرد.
«اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که دایماَ حسین حسین می کنید و به سر خودتان می زنید ،چه می خواهید بگویید ؟ … باید بگو ییم عاشورا ،روز تجدید حیات ماست .در این روز می خواهیم در کوثرحسینی شستشو کنیم،تجدید حیات کنیم،از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم.روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم ،ما نمی خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر ، احساس شهادت،احساس جهاد ،احساس فداکاری در راه حق،در ما فراموش بشود، نمی خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.” حماسه حسینی،ج1،ص"187»

بر گرفته از کتاب در امتداد  عاشورا

اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران امام حسین(ع)

 در زمان امام حسين عليه السﻼم انحراف از اصول و موازين اسﻼم ، كه از سقيفه شروع شده و در زمان عثمان گسترش يافته بود به اوج خود رسيد، معاويه به كمك كارگزاران ستمگر و يغماگر خود مانند زياد بن ابيه ، عمرو بن عاص ، سمرة بن جندب و . . . حكومت سلطنتى استبدادى تشكيل داد و چهره اسﻼم را وارونه ساخت . اعمال فشار سياسى و اقتصادى در مورد مسلمانان راستين و كشتار و شكنجه و آزار آنان به اضافه احياى تبعيض هاى نژادى و رقابت هاى قبيله اى و به جان هم انداختن آنها و ساخت احاديث دروغين ، از ترفندهاى حكومت نيرنگ ساز معاويه بود كه سبب تضعيف قوا و تحذير افكار مى شد . بر اثر سياست شوم معاويه ملعون ، شخصيت جامعه اسﻼمى مسخ و ارزش هاى گوناگون شده بود . با آن كه در زمان او ظلم بسيار بيشتر از زمان خلفا بود و ميزان قتل و تهديد زيادتر و گسترده تر و محروميت مسلمانان از حقوق و ثروت و درآمد خود آشكارتر بود، اما عكس العمل گروهى در برابر رفتار ضد اسﻼمى معاويه ديده نمى شد و مردم كوركورانه در برابر معاويه ملعون مطيع و فروتن بودند، گاه گاه اعتراض هاى پراكنده اى صورت مى گرفت ، اما به نتيجه نمى رسيد و به صورت يك جنبش عملى و عمومى در نمى آمد.

دو عامل را مى توان مهم ترين مانع قيام و انقﻼب امام حسين عليه السﻼم در زمان حكومت معاويه لعين شمرد : نخست پيمان صلح امام حسن عليه السﻼم با معاويه و ديگرى ديندارى ظاهرى معاويه ؛ اما باز هم هيچ يك از اين دو عامل باعث نمى شد كه امام حسين عليه السﻼم در برابر بدعت ها و بيدادگرى هاى بى شمار معاويه سكوت كند، بلكه تا آنجا كه در توان داشت برابر ظلم هاى معاويه ملعون به مبارزه و مخالفت برمى خاست

ثواب گریستن بر امام حسین(ع)

 حضرت امام حسين عليه السﻼم مى فرمود : منم كشته گريه و زارى كه با بﻼ و غم و درد كشته خواهم شد . و هر اندوهناكى كه به زيارت من بيايد بر خدا ﻻزم است كه او را شاد و خوشحال به نزد اهل خود برگرداند .

امام جعفر صادق عليه السﻼم مى فرمود : امام حسين عليه السﻼم سبب گريه هر مؤ من است.

حضرت على بن موسى الرضا عليه السﻼم مى فرمود : هر كس مصيبت هاى ما را بر زبان بياورد و بر آنچه بر ما وارد شده اشك بريزد، روز قيامت در رتبه ما خواهد بود و هر كس مصيبت هاى ما را يادآورى كند و بگريد و بگرياند، در روزى كه همه چشم ها گريان است ديدگانش گريان نخواه د بود و هر كس در مجلسى از مجالس كه مسايلى مربوط به ما اهل بيت و امامان مطرح مى شود بنشيند، دلش زنده و جاويد خواهد بود در روزى كه همه قلب ها مرده است.

حضرت امام صادق عليه السﻼم فرمود : نفس آن كسى كه براى مظلوميت ما غمگين و ماتم زده باشد، تسبيح و اندوه او عبادت است .

حسن و حسین علیهما السلام گوشواره عرش خدایند

رسول خدا صلّى اﷲ عليه و آله و سلم فرمود : چون روز رستاخيز فرا رسد، خداوند متعال عرش خود را با هر گونه زينتى مى آرايد . آنگاه دو منبر نور به بلندى صد ميل مى آوردند يكى را طرف راست و ديگرى را در طرف چپ عرش مى نهند و آنگاه حسنين عليهماالسﻼم را مى آورند، امام حسن عليه السﻼم در طرف راست و امام حسين عليه السﻼم در سمت چپ عرش مى ايستند، خداوند عز و جل عرش خويش را بديشان مى آرايد همان طور كه زنى به گوشواره آراسته مى گردد . و نيز پيامبر گرامى اسﻼم فرموده است : انّ الحسن و الحسين شفعا العرش حسن و حسين دو گوشواره عرش خدايند، بهشت عدن به خدا عرض مى كند : خدايا بيچارگان و مستمندان را در من قرار دادى ؟ خطاب مى رسد : مگر به اين خشنود نيستى كه اركان تو را با حسن و حسين آراسته ام ؟ با اين بشارت بهشت مانند عروسان به خود مى بالد .

 

ویژگی های تربت امام حسین(ع)


تربت امام حسين عليه السﻼم دارى ويژگى هايى است :
  1- از كعبه معظمه اشرف است .
 ٢ - آن زمين از زمين هاى بهشت است .
 ٣ - سجده بر آن خاك مقدس ، حجاب هاى هفتگانه را پاره مى كند .
 ٤ - نگاه داشتن آن سبب ايمن ى از بيم ها است .
 ٥ - در ميان متاع باعث بركت است .
 ٦ - مستحب است كام طفل را با آن خاك بردارند .
 ٧ - قرار دادن در قبر همراه مرده باعث ايمنى از عذاب مى شود

٨ - دفن كردن مرده در آن زمين مقدس ، سبب دخول بهشت است ؛ بدون حساب .
 ٩ - گردانيدن دانه هاى آن ، ثواب تسبيح گفتن را دارد .
 ١٠ - تسبيح كردن با دانه هاى آن تربت ، هفتاد برابر ثواب دارد

١١ - در زمان شهادت امام حسين عليه السﻼم اين تربت ، هر جا بود تبديل به خون شد . و در كتاب هاى معتبر علما و فقهاى بزرگ شيعه به تواتر رسيده كه آن خاك پاك مورد توجه رسو ل اﷲ صلّى اﷲ عليه و آله و سلم و امامان عليهم السﻼم ، كه همتاى قرآنند، بود . و اولين كسى كه بعد از شهادت حضرت سيدالشهداء عليه السﻼم از آن خاك پاك برداشته و به آن تبرك جست ، حضرت سيدالساجدين امام زين العابدين عليه السﻼم بوده كه آن خاك پاك را در كيسه ا ى نهاد و بر آن سجده مى كرد و تسبيحى از آن ساخته و با آن ذكر مى گفت و بعد از آن حضرت ، تمام ائمه طاهرين به آن خاك سجده مى نمودند و شيعيان را براى رسيدن به نهايت اجر و ثواب ، نه به قصد وجوب به اين كار دعوت مى كردند . و با تاكيد دستور مى دادند كه سجده برای
خد اى تعالى بايد بر زمين پاك باشد، ولى بر تربت امام حسين عليه السﻼم برتر است و باعث افزايش ثواب مى گردد . چنان كه شيخ طوسى روايت نموده است كه : حضرت امام صادق عليه السﻼم مقدارى از تربت امام حسين عليه السﻼم را در پارچه اى زرد ريخته و موقع نماز مقابل خود باز مى نمود و بر آن سجده مى كرد و تا مدتى شيعيان به اين طريق خاك را با خود نگاه مى داشتند اما بعدها براى آنكه كوتاهى نگردد به صورت مهر درآوردند و به عنوان تبرك همراه خود دارند و در موقع نماز بر آن سجده مى كنند .

 

1 2 3