مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه اصفهان
رشته فقه و اصول
رشته فقه و اصول
چکیده مطالب
عدالت در لغت به معنای مساوات، برابری، میانه روی، استقامت، راست و موزون بودن آمده است؛ اما در اصطلاح برای عدالت تعاریف مختلفی آمده است. عدهای آن را ملکهای نفسانی میدانند که فرد را بر تقوی و مروت وادار میکند. برخی آن را انجام واجبات و ترک محرماتی دانسته که ناشی از ملکه نفسانی باشد. عدهای دیگر معتقدند انجام واجبات و ترک محرمات به تنهایی کافی است. گروه دیگری صرف مسلمان بودن به همراه ظهور عدم فسق را نشانهی عدالت فرد دانسته و بعضی عدالت را حسن ظاهر تعریف کردهاند.
عدالت در فقه مفهوم خاص دارد و به عنوان یک مفهوم عام و وسیع از شروط لازم برخی از ابواب عبادات و معاملات مطرح است. به عنوان مثال در امام جماعت بیشتر فقها حسن ظاهر را کافی دانستهاند. البته حسن ظاهر در این معنا که فرد ظاهرش متصف به ایمان بوده و موجب شک در فسق او نشود؛ اما برای مرجع تقلید و حاکم مرتبهی بالاتری از آن یعنی ملکهای که منجر به ترک کبائر و عدم اصرار بر صغائر شود؛ لازم است. در مورد شاهد و راوی عدالت در معنای وثاقت و راستگویی بهکار رفته است. هرچند بحث عدالت در ابواب فقه، از جمله مباحث رايج است، اما تاكنون در زمينه ماهیت و چیستی عدالت، كمتر تحقيق جامعي انجام شده است. علاوه برآن، با توجه به اینکه عدالت شرط شده در این ابواب دارای رتبه یکسان نبوده و ازطرف دیگر معانی متعددی برای عدالت و شاخص های آن مثل تقوی، عدم فسق بیان شده، بحث از چیستی در هر کدام از این ابواب ضروری مینمود. پژوهش حاضر با عنوان«چیستی عدالت در ابواب مختلف فقه» با استناد به ادلهی اربعه و اتکا بر نظرات فقها در جهت پاسخ به سوالات فوق تدوین شده است. احراز عدالت در این موارد با علم خود شخص، شهادت دو عادل و شیاع بین مسلمین امکانپذیر خواهد بود. همچنین، طریقیت یا موضوعیت داشتن عدالت در هر کدام از ابواب فقه بدین صورت تبیین میشود که عدالت در مرجع تقلید، حاکم اسلامی، قاضی، امامت جماعت و شاهد موضوعیت داشته و در راوی طریقیت دارد.
واژگان کلیدی: عدالت، ملکه، فسق، طریقیت عدالت، موضوعیت عدالت.
نگارنده
سمیه السادات حسینی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه در 1394/12/13 ساعت 10:06:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |