موضوع: "متفرقه"

منشا شادی از دیدگاه زیست شناسی

در طب و زیست شناسی جدید به مقوله شادی بیشتر از منظر تاثیر و تاثرات شیمیایی نگریسته می شود. یعنی از پدیده شادی از آن جهت که سیستم عصبی را تحت تاثیر خود قرار می دهد و باعث ایجاد ترشحات متناسب با این حالت در بدن شده و در بافت ها و اندام های مختلف بدن ایجاد موقعیت هایی را می نماید، صحبت به میان می آید: «به نظر می رسد که خوشحالی و شادی که صرفاً به معنای داشتن افکار شاد و شاداب در اغلب مواقع است، تغییراتی در نظام شیمیایی مغز ایجاد می کند که بر فیزیولوژی جسم انسان اثرات سودمند می گذارد.

از سوی دیگر، اندوه یا افسردگی تغییراتی را در موقعیت شیمیایی بدن ایجاد می کند که بر بدن انسان تاثیر تخریب کننده دارد. موقعیت شیمیایی مغز که از طریق آن عمل می کنند به انتقال دهنده های عصبی مشهورترند و دست کم سی نوع مختلف آن در مغز شناسایی شده اند. با توجه به روحیه شخص، نسبت این انتقال دهنده های عصبی با هم تغییر می کند.

دسته ای دیگر، تغییرات حاصل شده در بدن در اثر شادمانی را مرتبط با کار اعصاب پاراسمپاتیک در بدن می دانند:

تحریک اعصاب پاراسمپاتیک موجب تغییراتی در انسان می شود که نتیجه آن احساس لذت و شادی است، بر عکس تحریک اعصاب سمپاتیک دارای تاثیر ناگوار و نامطبوع بر روی انسان است.1

 

1.نقش ناکامی ها در شخصیت، ص145

شادی و نشاط از دیدگاه قرآن و حدیث، هادیه پرهیزکار، ص42

منشا شادی از دیدگاه طب قدیم

حکمای قدیم، به چهار نوع طبع یا مزاج در انسان ها معتقد بودند: مزاج گرم و خشک(صفراوی)، مزاج گرم و مرطوب(دموی)، مزاج سرد و مرطوب(بلغمی) و مزاج سرد و خشک(سودایی) و علت متفاوت بودن مزاج های مختلف را غلبه یکی از عناصر چهارگانه می دانستند.

 بر اساس نظریه بهضی از حکمای قدیم مثل جالینوس انسان های شاد، عمدتاً دموی مزاج هستند. نظریه ارتباط روحیات با مزاج ها را روایات اهل بیت(علیه السلام)مثل رساله ذهبیه امام رضا(علیه السلام) و نظریات حکمای اسلامی مثل بوعلی سینا هم تایید می کنند و اساس سلامتی را اعتدال مزاج می دانند؛ مثلا امام رضا(علیه السلام دوره جوانی بین 15-25 سالگی را دوره غلبه مزاج دموی بر دیگر مزاج ها دانسته اند. و آن دورا را دوران شباب و حسن و جمال و طراوت و بهجت معرفی کرده اند. بر این اساس، می توان رابطه بین غلبه مزاج دموی و وجود حالت طراوت و شادابی را دریافت.

 

منبع: کتاب شادی و نشاط از دیدگاه قرآن و حدیث، نوشته هادیه پرهیزگار

1.طب الرضا، ص52

اولین کسی که وارد بهشت می شود...

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اولین کسی که داخل بهشت می شود فاطمه (علیها السلام) است.

منبع:مناقب ابن شهر آشوب(ج3، ص329). بحارالانوار(ج37،ص170)

کاش عاشق مهدی شدن مُد میشد...

کاش عاشق مهدی شدن مُد میشد...

نگاهی به زندگی حضرت خدیجه (س)/ خدمات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ام المومنین به اسلام

نگاهی به زندگی حضرت خدیجه (س)/ خدمات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ام المومنین به اسلام

در سال دهم بعثت حضرت خدیجه کبری(س) از شدت ضعف و ناراحتی در شعب ابی‌طالب، پیامبر را تنها می‌گذارد. حضرت خدیجه(س) در فاصله سی یا سی و پنج روز پس از رحلت عموی پیامبر، ابوطالب، از دنیا می‌رود و بدین ترتیب، هر دو یار رسول خدا، او را تنها می‌گذارند.

وصیت‌های خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات زندگی وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمود:

1ـ برای او دعای خیرکند.

2ـ او را به دست خود در خاک قرار دهد.

3ـ پیش از دفن در قبر او وارد شود.

4ـ عبایی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود. 

ثروتمندترین فرد جزیره العرب

در روایتی از اهل جماعت بیان شده: «و کانت من احسن نساء جمالاً و اکملهنّ عقلاً و اتمهنّ رأیا» خیلی عجیب است! عقل ایشان، عقل کامل است. جمالشان احسن است. طوری بود که ایشان خواستگاران زیادی داشتند و این‌طور نبود که بگوییم ایشان فقط ثروت داشتند. زیبایی ظاهری و باطنی‌شان بالا بود. «و اکثرهن عفتا و حیاء و مروت و مالا لعرب کلهم مالا» سند این مطلب هم کتاب یوسف صالحی شامی که با عنوان سبل الهدی و الرشاد در بیروت چاپ شده و همچنین ابن حجر عسقلانی در الاصابه که باز در بیروت چاپ شده، می‌باشد.

علّت ازدواج حضرت خدیجه با پیامبر از زبان خودشان

آیت الله قرهی گفت: این بانوی مکرّمه در باب معرفت به قدری بالا و والاست که اوّلاً اینجا تبیین به عقل شده. عقل «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان» است. جالب است، به قدری ایشان دارای عقل هستند که وقتی به ایشان بیان می‌کنند: علّت اینکه پیامبر را انتخاب کردی، چیست؟ حضرتشان بیان می‌فرمایند: دلیل این است که «انّه رسول من الله تبارک و تعالی». چون بعضی هم به خدیجه کبری و هم به پیامبر عظیم‌الشّأن خرده گرفتند که چرا ازدواج کردند. فرمود: ایشان رسول خداست؛ یعنی عاقل است و می‌داند معامله‌ای که می‌کند، معامله الهی است. پس خداشناس است.

خدیجه؛ مادر علی(ع)

خدیجه(س) فقط مادر فاطمه(س) نبود، بلکه از طرفی می‌توان این بانوی بزرگ را مادر حضرت علی(ع) نیز نامید. ماجرای مادر حضرت خدیجه(س) برای مولا(ع) از اینجا آغاز می‌شود که پیامبر(ص) از عمویش ابوالطالب خواست که سرپرستی یکی از فرزندانش را به او بسپارد و خود پیامبر درخواست سرپرستی علی(ع) را داد و این‌گونه علی در خانه خدیجه رشد و نمو می‏یابد و خدیجه مانند مادری مهربان به وی می ‏نگرد.

 بیشترین لحظات عمر علی(ع) در این دوره نیز با پیامبر(ص) سپری می‏شود. هر چند در خانه خدیجه است ولی پیامبر چون قصد دارد بر او در تمام مراحل نظارت کند، توجه ویژه‌‏ای به او می‏کند، خصوصاً در دوره‏‌های طولانی اعتکاف در غار حرا و … لذا امام علیه‏ السلام خود می‏فرمود: «من مانند بچه ناقه‏‌ای که دنبال‏‌مادر می‏رود، در پی پیامبر(ص) می‏رفتم، هر روز از اخلاق خود نکته‌‏ای به من می‌‏آموخت و دستور می‏داد از آن پیروی کنم»

فعالیت اجتماعی در اوج عفت و پاکدامنی

شرایط شبه جزیره عربستان در عصر جاهلیت شرایط مساعد برای زندگی و رشد زنان نبود و کمتر زنی را می‌توان در آن عصر یافت که بتواند در عین سلامت و کرامت در عرصه اجتماع فعال باشد اما خدیجه(س) یکی از این زنان بود.

تابناک‌ترین صفحات زندگى او زمانى شکل مى‏‌گیرد که با وجود زیبایى ظاهر و برخوردارى از تمام صفات عالى زنانه و اشتغال به تجارت و بازرگانی هرگز در جامعه فاسد آن روزگار خود را نباخت و به چنان درجه‏اى از کمال و پاکى دست‏یافت که به وى لقب طاهره‏ دادند.

او از یارى فقرا روى برنمى‌‏گرداند و خانه‏‌اش پناهگاه نیازمندان بود. کرم و سخاوت‏، دوراندیشى و درایت‏ و عفت از وى بانویى پارسا و مورد احترام همگان ساخت. لقب سیدة نساء قریش‏ که در آن زمان به وى داده ‏شد، از نفوذ اجتماعى و عمق احساس احترام مردم به وى پرده برمى‏‌دارد.

نقش و تأثير حضرت خديجه (س) در زندگي سياسي پيامبر - به عنوان كسي كه 25 سال در كنار پيامبر زندگي كرد - تا چه حد بود؟

معمولاً براي هر دين وشريعت جديد و براي هر رهبر، داشتن پشتوانه سياسي و اقتصادي ضروري است تا يك قدرت ظاهري داشته باشد تا مردم در برابر دعوتها و سخنان آن رهبر، مطيع باشند و سر تعظيم فرود بياورند. علاوه بر صفات خود رسول اكرم در درستكاري، امين بودن و راستگويي كه در جامعه مشهور بود و اعمال خود پيامبر در طول حياتشان از نظر دعوتهاي طبقات بالاتر جامعه ، از نظر مالي يا از نظر قدرتي پشتوانه بودن حضرت خديجه براي پيامبر اكرم بسيار مؤثر بود. در خود كتابهاي اهل سنت از قول عايشه آمده كه: «از بس پيامبر از خديجه ياد ميكرد و حتي براي دوستان خديجه قطعات گوشت قرباني ميبرد و هميشه ذكر خير خديجه را ميكرد گاهي من احساس حسادت ميكردم. يك روز گفتم يا رسول الله چقدر اسم اين زن را ميبري او كه پيرزني بيش نبود، حالا شما يك همسر جوان و زيبا داريد!» و پيامبر در جواب عايشه ميفرمايند: «خديجه اولين زني بود كه به من ايمان آورد و در زماني كه همه مرا ترك كردند او ياريام كرد» و باز پيامبر ميفرمايند كه: «خداوند از هيچ زني به من فرزند نداد و فقط از خديجه به من فرزند داد» و اين هم از نكات جالبي است كه داشتن ريشههاي طاهر و پاك تا چه حد اهميت دارد.

ما فرزند حضرت خدیجه(س) هستیم

آیت الله جوادی آملی با تاکید بر اینکه ما فرزند حضرت خدیجه(س) هستیم، گفت: آیا سزاوار نیست شخصیت حضرت خدیجه(س) را معرفی کنیم؟ آیا نباید ما دنباله‌رو راه مادرمان باشیم و از ایشان تبعیت کنیم؟ آیا وقت آن نیست مانند ام المومنین ربا را کنار بگذاریم؟

این مرجع تقلید با بیان اینکه کافر فاقد برهان است، ابراز داشت: جاهلیت دارای فرهنگ تقلید و دلالی بود، اما در این فضا، حضرت خدیجه بانویی موحده و عالمه بود و ما فخر می کنیم که چنین مادری داریم و دوازده معصوم از ایشان است.

آیت الله جوادی آملی بیان کرد: در دوران جاهلیت که ربا پیمان رسمی و دامن فروشی یک تجارت رسمی بود، حضرت خدیجه(س) بر هر دو را خط بطلان کشید. درحالی که با ربا می توانست پادشاهی کند. ایشان ربا را تحریم کرده و اقتصاد را عوض کرد. تبدیل فرهنگ جاهلیت به فرهنگ عقلانی، تحریم مراکز فساد مجازی و حقیقی، و تعویض اقتصاد ربوی به اقتصاد اسلامی هم وظیفه ماست. ما باید راه مادرمان را برویم، تنها زیارت کافی نیست باید راه ایشان را برویم.

وی ادامه داد: هیچ کمالی در اسلام مشروط به جنسیت نیست، پشتوانه رسالت ولایت است و ولایتی که پشتوانه رسالت است مشروط به جنسیت نیست. علم امام نامحدود است به این خاطر که متصل به ذات اقدس الهی است و مرتبط به نامحدود هستند در حالی که خودشان محدود هستند. این خطا بردار نیست و در چنین فضایی حضرت خدیجه(س) این راه را طی کرده است. آنجه که کمال است فقاهت است نه مرجعیت.

وی اظهار داشت: چرا به همچین بانویی اقتدا نمی کنیم؟ ما شناسنامه داریم و حضرت خدیجه مادر ماست. چرا ما راه مادرمان را پیش نمیگیریم؟ چرا غرق فساد و ربا شده ایم؟ حضرت خدیجه(س) ام المومنین فرهنگی و فقهی و عفافی و اجتماعی و اقتصادی است.

منابع: خبرگزاری مهر، خبرگزاری بین المللی قرآن، پرسمان دانشجو، خبرگزاری تسنیم

امام خمینی(ره) از منظر دانشمندان جهان

امام خمینی(ره) از منظر دانشمندان جهان

 

در این مجموعه بر آنیم که بخش هایی از مهم ترین ویژگی های شخصیتی امام راحل را از زبان و قلم دانشمندان و متفکران آزاد اندیش جهان بخوانیم:

سخن را با روایتی مشهور که عده ای از بزرگان معاصر آن را با شخصیت حضرت امام خمینی رحمه الله تطبیق نموده اند آغاز می کنیم: امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: “رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف و لایملون من الحرب و لایجبنون و علی الله یتوکلون والعاقبة للمتقین; مردی از اهل قم [به پا می خیزد و] مردم را به حق [و حمایت از آن] فرا می خواند. گروهی به گرد او می آیند که مانند قطعه های آهن هستند، تندبادهای [حوادث و مشکلات] آنان را متزلزل نمی کند و از جنگ خسته نمی شوند و [از چیزی] نمی ترسند و بر خداتوکل می کنند. پیروزی نهایی از آن پرهیزگاران است. 

بخش اول: امام خمینی رحمه الله از منظر دانشمندان مسلمان

1- او یک آیت حقیقی از الله بود

پروفسور “حامد الگار ” استاد اسلام شناسی در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا می گوید: “یک مسلمان هرچه قدر بخواهد از یک شخصیت بزرگ معنوی تعریف و تمجید کند، به خاطر آنکه بزرگی و عظمت تنها از آن خداست و نمی توان شخصی غیر از خداوند را با این صفات خواند، بهتر است در عوض به کارگیری چنین لفظی گفته شود که عظمت و بزرگی خداوند بنحو نادری در آن فرد جلوه پیدا کرده و او را به آیتی از “الله ” مبدل ساخته است. امام خمینی رحمه الله قطعا چنین آیتی بود. هرکس که سعادت حضور درکنار او را داشته باشد می داند، زیارت وی حتی هنگامی که او یک کلمه سخن نیز نمی گفته، عمیق ترین تاثیر را بر روی آدمی می گذاشت. راز این تاثیر در همان ویژگی الهی نهفته است. “
به عقیده این استاد آمریکایی مسلمان، یکی دیگر از ویژگی های رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران آرامشی بود که در امام وجود داشت. او در توضیح این سخن خود می گوید: “آرامشی که در امام وجود داشت، متعلق به فردی بود که با شیوه ای زاهدانه خود را غرق در “اندیشه و عبادت الهی ” کرده بود، اما در عین حال آنچنان به اقدامات سیاسی مهمی دست می زد که به لحاظ گستردگی و تاثیر، در هیچ فرد انقلابی وجود نداشت وبه خاطر چنین ویژگی وی بود که در شخصیت او نوعی تکامل و همه جانبگی ایجاد کرده بود، به طوری که از عابد گرفته تا عامی و از عارف گرفته تا قاضی، همه را تحت تاثیر قرار می داد. در یک کلام، “زندگی او تجلی عمل صالح و ایثار بود و او در این دنیا چنان به سر می برد که گویی دائما مجذوب عز قدس الهی است و دقیقا به این دلیل بود که میلیون ها مسلمان جهان از ممالک مختلف به او عشق ورزیده و به راهش ایمان آوردند. 

2- اهتمام ویژه به حفظ اسلامیت نظام

دکتر ادریس کتانی نویسنده معروف مراکشی و از اعضای مجمع کبار العلماء مغرب می گوید:

“به عقیده من مهم ترین کارامام خمینی رحمه الله حفاظت از اسلامی ماندن انقلاب پس از پیروزی بود. برای توضیح مطلبم نیاز دارم قسمتی از تاریخ معاصر را که، خود شاهد آن بوده ام برای شما بازگو کنم.

من در متن انقلاب بزرگ مردم الجزایر بودم. در آن انقلاب همه مردم مسلمان بودند و با شعارهای اسلامی و با دست خالی استعمار 130 ساله فرانسه بر ماورءالبحر را پایان دادند. اما بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، سوسیالیست ها مسلمانان را کنار زدند و حاکمیت خود را بر مردم تحمیل کردند. زیرا انقلاب مردم اسلامی الجزایر کادر رهبری اسلامی نداشت. همان روزها، درست چند روز پس از پیروزی، “تیتو ” ، “ناصر ” و “نهرو ” به الجزایر آمدند تا رسما سوسیالیست بودن مبارزات مردم را اعلام کنند. ولی نکته مهم در انقلاب اسلامی ایران، اصرار امام خمینی رحمه الله بر اسلامی ماندن حکومت بود. رمز موفقیت امام هم در این بود که با تکیه بر مردم مسلمان، گروه های مقاومت تشکیل داد و از نیروی انقلابی آنان کمک گرفت ونگذاشت صاحبان قدرت نظامی و سیاسی، حکومت را از دست مسلمانان بگیرند. تشکیل سپاه مردمی، دفاع از انقلاب وحضور مردم مسلمان در صحنه و استفاده از کادرهای اسلامی و مقاومت امام در رهبری اسلامی باعث شد تا غربی ها در تحلیل های خود دچار شکست شوند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از افرادی که برای بررسی و دیدار از انقلاب ایران به کشور شما سفر کرد، یک وکیل دادگستری مغربی و دبیر کل حزب اتحاد سوسیالیستی مراکش بود که در بازگشت نوشت: “انقلاب و رهبری امام به نحوی است که غربی ها حتما در مورد آن نمی توانند تئوری های درستی ارائه کنند. “

فرصت را غنیمت می شمارم و اعلام می کنم که کتاب ها و نظریات زیادی از علمای اسلامی علیه امام خمینی رحمه الله دیده ام - چه در داخل و چه در خارج ایران - اما به عنوان یک عالم دینی اذعان می کنم که همه آن ها یا به خاطر جمود اندیشه است و جهل به مسائل سیاسی، یا دگم اندیشی در مسائل اسلامی عامل آن ها بوده است، که به هر حال نظریات معتبری ارائه نکرده اند. رضوان خداوند بر او باد. 

3- رهبر 79 ساله و ارتباط عمیق با نسل جوان

آقای احمد هوبر از اندیشمندان مسلمان اهل سوئیس می گوید: “هنگامی که من از سال 79- 1978 (57- 1356) به مطالعه درباره امام خمینی رحمه الله به خصوص از منابع ایرانی شروع نمودم، به طرز عجیبی شگفت زده شدم، چراکه امام خمینی رحمه الله اولین رهبر مذهبی در قرن ماست که انقلابی را به وجود آورد که همزمان سه وجهه مذهبی، سیاسی و فرهنگی را در خود جمع کرده بود. تمام انقلابیون قرن ما نظیر لنین، مائوتسه تونگ یا آدولف هیتلر و موسولینی! یک انقلاب سیاسی و اجتماعی را به وجود آوردند; اما چون آنان بویی از مذهب نبرده بودند، راه و روش هایشان امروزه کهنه شده و طرفدارهایشان به پایان خط رسیده اند، ولی امام خمینی رحمه الله اولین رهبر مذهبی است که دین، سیاست و فرهنگ را یک جا به کار گرفته و به همین دلیل نیز ادامه خواهد یافت.
از جمله کارهای اعجاب انگیز امام خمینی رحمه الله ارتباط عمیق با نسل جوان است. با اینکه او بخش اعظم زندگی اش را شت سرگذاشته بود، اما نسل جوان را به میدان مبارزه می کشانید، اصولا روحیه و شرایط سنی نسل جوان طوری است که بیشتر از همسالان خود تاثیر می پذیرد تا از پیر مردی که در دوران انقلاب حدود 5 برابر سن جوان های کشور از عمر خویش را سپری کرده بود. این در حالی است که رهبران سایر انقلاب ها، در هنگام انقلاب، جوان یا میان سال بوده اند. رمز این توفیق را من در شخصیت منحصر به فرد امام خمینی رحمه الله می دانم که او نه تنها از ارزش های بزرگ اخلاقی - انسانی و ایمان عمیق مذهبی برخوردار بود بلکه عالمی دانشمند و فقیهی آگاه از مسائل جاری بود و درزمینه های سیاست و دانش اجتماعی و اقتصادی اطلاعات وسیعی داشت، زیرا بدون این دانش ها، یک عالم مذهبی به دور از اطلاعات گسترده جهان امروز نمی تواند چنین قدرت نمایی کرده و هیولای وحشتناکی را که به نمایندگی از امریکا و سایر قدرت ها در ایران حکومت می کرد به زیر بکشد.

نکته ظریف دیگری را که من در نهضت امام خمینی رحمه الله احساس کردم این است که انقلاب اسلامی ایران مستقیما از بطن مردم جوشیده است، نه اینکه مثل انقلاب فرانسه از روشنفکرانی چون “ژان ژاک روسو ” ، “ولتر ” ، “دیدرو ” و دیگران تغذیه شود. به واقع باید انقلاب اسلامی را انقلاب مردمی نامید. 

بخش دوم: امام خمینی رحمه الله از منظر دانشمندان غیر مسلمان

1- شخصیت شگفت انگیز و بی نظیر تاریخ معاصر

“رابین وود زورث ” ، نویسنده و محقق مسیحی از کشور آمریکا می گوید: “درباره آیت الله خمینی رهبر جمهوری اسلامی، صحبت ها و حب و بغض های فراوانی مطرح شده است. در فرصتی که برای دیدار او پیش آمد، فکر کردم در چنین موقعیت مهمی، تلاش لازم را به کار برم و نتیجه را هرچه شد قبول نمایم.
از نظر دنیای غرب، امام خمینی رحمه الله مظهر سرسختی، غرور و انعطاف ناپذیری بود، حتی آن عده از غربی هایی که من آن ها را ملاقات کرده بودم و آن ها نیز قبلا امام را دیده بودند، ضمن آن که جذابیت رهبری ایشان را انکار نمی کردند ولی رفتار او را فاقد گرمی و خنده توصیف می کردند.
حالا من فرصتی یافتم، تا خودم قضاوت کنم. فرصت برای دیدن کسی که برجستگی و شامخیت شخصیت او ایران را در برگرفته بود، آن که سیاستش باعث تحولات عمیق در ایران و برانگیختن خشم فراوان غرب شده بود.
من در جلو هال (حسینیه جماران) قرار گرفتم، به محض حضور امام روی بالکن حسینیه، جمعیت حاضر یکپارچه از جای خود برخاستند و فریاد زدند خمینی، خمینی، خمینی. اولین باری بود که چنین رفتار عمیقا هیجان انگیز، شادمانه، مبارزانه و احترام آمیز را نسبت به یک انسان مشاهده می کردم. هنگامی که در باز شد و او وارد شد، توفانی از انرژی برخاست. عبای قهوه ای، عمامه مشکی و محاسن سفیدش همه مولکول های ساختمان را به حرکت درآورد. توجه حضار آن چنان متمرکز و میخکوب شد که هر چیز دیگر غیر از او ناپدید شد.
خمینی به مثابه هاله یک نور در حال حرکت به عمق وجدان و آگاهی همه کسانی که در حسینیه جماران حاضر بودند، نفوذ کرده بود. او تمام تصاویر تخیلی را که هرکس قبل از ملاقات با او در ذهن خود ساخته بود، منهدم می کرد. حضورش چنان پرقدرت بود که من خود را در محاصره هیجاناتم و در فاصله بسیار دور از ایده ها و تجارب شخصی قبلی ام احساس می کردم.
من قبلا انتظار داشتم پیرامون حرکات سیما و انگیزه های او و شگفتی های طبیعت واقعی او به تحقیق بپردازم، ولی قدرت خمینی، توفیقات او و قدرت مطلق کنترل و احاطه نفسانی او، همه قالب های ارزیابی ذهنی مرا نابود ساخت و من خود را در حال گرفتن احساس و انرژی که توسط اشعه حضور او در حال تبلور بود یافتم.
خمینی یک توفان بود، با این همه درنهاد این توفان یک سکون و آرامش مطلق وجود داشت. او بسیار شدید و آمرانه بود و در عین حال بسیار آرام بخش. او پاسخگو، باز و پرتاثیر بود. در درون او یک حقیقت ساکن و غیر قابل حرکت وجود داشت، ولی همین بی حرکتی باعث حرکت کلی یک کشور شد.
او یک انسان معمولی نبود، در واقع تمام کسانی را که قبلا ملاقات کرده بودم از عرفا و زهاد تا راهب های بودایی، حکمای هندی و دیگران، هیچ کدام دارای چنین حضور برق آسا و انرژی بخشی نبودند.
برای آن ها که توانستند ببینند و احساس کنند، هیچ گونه ابهامی خمینی یک توفان بود، با این همه در نهاد این توفان یک سکون و آرامش مطلق وجود داشت. او بسیار شدید و آمرانه بود و در عین حال بسیار آرام بخش. او پاسخگو، باز و پرتاثیر بود.

درباره کمالات والای خمینی باقی نماند. این عظمت و کمال در همه جا منعکس بود. در تنفسش، در حرکت اندام و دستانش، در آتش شخصیتش و در آرامش آگاهی و وجدانش ; همه چشم ها به سوی خمینی بود، در آنجا اثری از خودخواهی و خودپسندی نبود.

همه حواس اوبه شکل سرسختانه و در عین حال برنامه ریزی شده ای به همان نقطه ای معطوف بود که به نحو زیبا و عارفانه ای جو آن جمع را جلب کرده بود. علی رغم آن اراده شدید و اخلاق پرصلابت و سازش ناپذیر، روحیه کاملا مثبت و هموار او در حرکت دستانش و صدای صاف کردن حنجره اش و افکار متمرکزش متجلی شده بود.
در حالی که صدها مسلمان عاشق میهن در مجلس، عظمت او را فریاد می زدند و با تحسین و ستایش مطلق از او به وفاداری عاشقانه اش سوگند یاد می کردند، او در درون خود بود و همچنان آرام و بی حرکت باقی مانده بود. چنین صحنه هایی خارج از مرز تصور و حدودی بود که من به آن ها خو گرفته بودم.
خواننده ممکن است این توصیفات را مبالغه آمیز بداند. چنین کسی باید بداند که علیرغم همه شنیده های قبلی ام و علیرغم مطالب متضادی که قبلا دریافت کرده بودم، اولین و واقعی ترین تاثیر شخصیتی [امام] خمینی هیچ ارتباطی با مقولات مطرح شده علیه او نداشت. برای آنکه بتوانید واقعه فهم فوریه را که در شمال تهران (ملاقات در حسینیه جماران) اتفاق افتاد، تصور کنید به مثال های زیر توجه کنید:
برای یک لحظه فشار نوزاد برای رهایی از رحم مادر و ورود به دنیای جدید را تصور کنید و یا لحضه ای که فرد به مردن آگاهی پیدا می کند. ریشه این حقایق خارج از چارچوب تجارب شخصی بود و برای من قبلا قابل تصور نبود، زیرا هرگز تجربه نکرده بودم. حقیقت این است که وقایع خود آفریننده تجارب اند. موضوعیت این تجربه به نظر می رسید اساس و ریشه آگاهی مرا هدف قرار داده است. من مدل این تجربه را به نحوی بالا بردم که تمام احساسات و افکارم را به سوی آگاهی خود هدایت کرد. آری، امام خمینی رحمه الله آن انسان قوی، قدرتمند و شکست ناپذیر بود; و شخصیت او مهم ترین ویژگی اوست و مهم ترین ویژگی حرکت او شناساندن چنین شخصیتی بود.

2- الهام بخش مسیحیان آزاده دکتر جرج موستاکیس روحانی و نویسنده مسیحی از یونان می گوید: “من یک مسیحی هستم ولی به امام خمینی رحمه الله علاقه بسیار زیادی دارم. امام خمینی (ره) اصلاح کننده بزرگ امت اسلامی بوده است. من و سایر مسیحیان آزاده وظیفه خود می دانیم که از ایشان پیروی کنیم. ” “زندگی مذهبی و سیاسی امام خمینی رحمه الله و مبارزات ایشان برعلیه استعمار به روشنی در روند تاریخ ثبت است. ” این کشیش یونانی و استاد فلسفه و جامعه شناسی که وصیت نامه امام را به زبان یونانی ترجمه کرده است در ادامه می گوید: “من یک مسیحی هستم ولی به امام خمینی رحمه الله علاقه بسیار زیادی دارم. امام خمینی رحمه الله اصلاح کننده بزرگ امت اسلامی بوده است. من و سایر مسیحیان آزاده وظیفه خود می دانیم که از ایشان پیروی کنیم. ” آقای مستاکیس سپس احساس خود را راجع به “حسینیه جماران ” چنین بیان می کند: “اینجا زیباترین مسجدی است که در عمرم دیده ام، زیبایی و تقدس آن به خاطر مادیات نیست. به خاطر این نیست که از طلا و یا نقره و یا بلور ساخته شده باشد، بلکه به خاطر روح بزرگ امام خمینی رحمه الله است. ” آقای جرج موستاکیس گفتار خویش را با دعای ویژه مردم یونان به پایان می برد: “پروردگارا! ای خداوند قادر مطلق! روح محبوب امام عزیز، خمینی بزرگ را قرین آرامش ابدی خویش گردان و او را تحت عزت و جلال ملکوت و هم جوار ارواح طیبه ابراهیم، اسحق و یعقوب و تمامی انبیاء دیگر قرار ده. آمین.

3-  عشق عمیق یک ملت “دکتر فوسبری ” کشیش و رئیس دانشگاه های کاتولیک آمریکای لاتین می گوید: “امام خمینی با استفاده از ریشه های فرهنگی اسلامی موجب حرکت تاریخی ملت خویش گشت. وی توانست با یک انقلاب مذهبی سیاسی، حرکت عظیمی در کشورهای اسلامی به وجود آورد. او راهی را به روی ما گشود که مهم ترین پیام آن امکان بازیابی ماهیت معنوی و قدرت الهی و ایمان به خدا بوده است. امام با بازگشایی این راه، وجدان معنوی غرب را شدیدا به لرزه در آورد هرچند رسانه های گروهی غرب سعی در پوشاندن و مخفی ساختن آن داشته باشند. ” دکتر فوسبری، مراسم عزاداری ملت ایران را نمونه هایی از عشق عمیق یک ملت نسبت به معشوق خود دانسته و اشک ده ها میلیون ایرانی را در سوگ رهبر از دست رفته شان، عزای یک ملت در فقدان امام خود خوانده و اضافه می کند: “عکس العمل میلیونی مسلمانان در غم از دست دادن تنها یک سیاستمدار نبود، بلکه درد جدایی کسی بود که ماهیت فرهنگی یک ملت را به وی بازگرداند و راه آزادگی را به جهانیان آموخت. 

منبع: خبرگزاری تسنیم

نکته زندگی

رسیدن به مرحله خاص

1 2 4 5 6