مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه اصفهان
رشته فقه و اصول
رشته فقه و اصول
چکيده
«ولايتفقيه» مهمترين رکن نظام جمهوري اسلامي ايران، بهعنوان وليِّامر مسلمين است که در امتداد مسير حرکت پيامبر و ائمه اطهار ضامن اجراي احکام الهي بوده و وظايفي را بر عهده دارد.
وليِّفقيه باديد کارشناسي و دقيق، نسبت به اسلام، احکام و اهداف الهي آن، با بصيرت و مديريت در جهت گسترش عدالت در تمام جهان تلاش ميکند تا اهداف متعالي اسلام را جامهي عمل بپوشاند؛ در کنار اين شرايط، لوازمي همچون تدبير در صدور احکام حکومتي و رعايت مصالح همراه با حمايت مردم، بهعنوان پشتوانههاي استوار حرکت وليِّفقيه به سمت تکامل مطرح ميشود که علاوه بر سرعت بخشيدن در اقدامات، تداوم نظام و مقبوليت آن را نتيجه خواهد داد تا بهعنوان مدل حکومتي موفق به جهانيان معرفي شود. بهاينترتيب ضرورت بحث پيرامون کارآمدي نظام، مخصوصاً کارآمدي وليِّفقيه بهعنوان برجستهترين و مؤثرترين فرد کشور مطرح ميشود اما لازم است در ابتدا ملاک کارآمدي تعيين شود؛ زيرا نظامهاي مختلف با توجّه به جهانبيني، ارزشها و اهداف خود تعاريف متفاوتي را ارائه ميدهند. کارآمدي در حقيقت بيانگر قابليت و شايستگي تدبير و مديريت کارگزاران کشور است که در صورت تعهد ايشان در انجام وظايف و تحقق اهداف، رضايت حداکثري مردم را به دنبال دارد. البته تأثير شرايط و لوازم و موانع پيش روي وليِّفقيه- در جامعهي داخلي و بينالمللي- و نقش مردم و قواي مملکتي بر عملکرد يکديگر، در کارآمدي يا ناکارآمدي وليِّفقيه غيرقابلچشمپوشي است. اين نوشتار در پي آن است تا با واکاوي شرايط وليِّفقيه، ابعاد و عظمت تأثير وجود ايشان در نظام جمهوري اسلامي ايران را بهعنوان يک تجربه موفّق و کارآمد در نشان دادن عدم تنافي بين دين و سياست - که شايستگي لازم براي کارآمدي در تمام عرصهها را دارد- موردبررسي قرار دهد و در جهت ارتقاء سطح کمي و کيفي آن راهکارهايي ارائه گردد.
کليدواژهها: وليِّفقيه، تدبير، کارآمدي
نگارنده:
ندا طاهري
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه در 1394/12/13 ساعت 10:12:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |