موضوع: "محرم"

نگاهی بر درسهای عاشورا

متفکر شهید استاد مرتضی مطهری از جمله اندیشمندانی است که در راه اصلاح اندیشه ها و رفتارهای دینی جامعه به پیشگامی مفتخر بوده است . او در قامت یک عالم متعهد و آزاد اندیش به خوبی و با همت والای خویش در مسیر آسیب شناسی و آفت زدایی در زمینه ی نحوه ی مواجهه ی جامعه با اهل بیت (علیهم السلام) گام برداشت.
کتاب “حماسه حسینی” را باید برجسته ترین اثر او در عرصه ی بایسته ها ی ارتباط نظری و عملی جامعه با ائمه ی معصومین (علیهم السلام) بر شمرد.
استاد مطهری در این کتاب به حادثه ی عاشورا به دیده ی یک سرمایه می نگرد و چگونگی پاسداشت این سرمایه ی معنوی را ملاک و معیاری برای ارزیابی رشد جامعه اسلامی معرفی می کند:"جامعه نیز گاهی رشید است و گاهی سفیه و حداکثر نا بالغ، جامعه ای که ارزش سرمایه های خود را از قبیل شخصیت های تاریخی و حوادث تاریخی نشناسد ،آنچنان جامعه ای رشید نیست.(حماسه حسینی جلد 2 ص200)
“واقعه ی تاریخی کربلا از آن نوع حوادث است که در اثر عدم رشد اجتماع ،مسخ و معکوس شده است ،تمام عظمت ها و زیبایی هایش فراموش شده ،حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و به جای آنها زبونی و ضعف و جهالت و نادانی آمده است. این نشانه ی عدم رشد این ملت است برای حفظ و نگهداری تاریخ با عظمت و پر افتخار خویش” حماسه حسینی جلد 2ص188
برجستگی های کتاب حماسه حسینی فراوان است که به پنج نمونه اشاره می گردد:تحریف زدایی از عاشورا ، قیام عاشورا تجسم مکتب ، تحلیل معنوی سید الشهداء ، ابعاد حماسی قیام عاشورا و مولفه های زندگی ساز در حماسه حسینی.
“اولین وظیفه علما این است که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند ، نه آنکه از آن استفاده کنند….علما باید با عوامل پیدایش تحریفات مبارزه کنند….”
رفتار مطهری در مواجهه با تحریفات عاشورا می تواند الگویی مناسب را قرار دهد .ایشان اهل اغماض نبود او عزم کرده بود که در قامت یک مصلح ظاهر شود و صداقت را در صیانت از دین و نظارت بر اندیشه های دینی جامعه رعایت کند.

 برگرفته از کتاب در امتداد عاشورا

گوشه ای از فضایل امام حسین (ع)


1 - پيامبر صلّى اﷲ عليه و آله و سلم فرموده است كه : من پدر اوﻻد فاطمه ام .
 
 ٢ - حذيفه مى گويد : روزى حضرت رسول صلّى اﷲ عليه و آله و سلم را ديدم كه دست امام حسين عليه السﻼم را گرفته بود مى فرمود : اى مردم اين حسين بن على است ، او را بشناسيد ! به آن خدايى كه جانم به دست قدرت اوست سوگند ياد مى كنم كه او در بهشت است و دوستان او در بهشتند و دوستان دوستان او در بهشتند.
  ٣ - حسن و حسين دو گل بوستان حضرت رسول صلّى اﷲ عليه و آله و سلم هستند .

 ٤ - جبرئيل سيب و به و انار بهشتى براى حضرت امام حسن و امام حسين عليه السﻼم فرود آورد و به آنها داد.

 ٥ - پروردگار به امام حسين عليه السﻼم جامه اى هديه داد كه پودش از پرهاى بال جبرئيل بود.
 
 ٦ - سلمان فارسى رحمة اﷲ مى فرمايد :
روزى حضرت امام حسين عليه السﻼم را ديد م كه در دامن جد خود حضرت رسول صلّى اﷲ عليه و آله و سلم نشسته بود و او را مى بوسيد و مى فرمود : تويى سيد و بزرگوار و پسر سيد و بزرگوار و پدر سادات و بزرگواران ، تويى امام ، پسر امام ، پدر امامان و پيشوايان ، تويى حجت خدا، پسر حجت خدا، پدر حجت هاى خداوند، نه حجت از صلب تو به وجود خواهد آمد كه حجت نهم قائم عليه السﻼم خواهد بود

٧ - حضرت رسول صلّى اﷲ عليه و آله و سلم فرمود : هر كه مى خواهد به محبوبترين اهل زمين نزد آسمانيان نگاه كند پس به حسين بنگرد.


٨ - شيخ طوسى به سند صحيح روايت كرده كه حضرت امام حسين عليه السﻼم دير به سخن آمد . روزى حضرت رسول آن حضرت را به مسجد آورد و در پهلوى خود نگه داشت و تكبير نماز گفت ، امام حسين خواست كه همراهى كند اما تكبير را درست نگفت ، حضرت به خاطر او بار ديگر گفت ، تا آنكه بار هفتم درست گفت ؛ از اين رو هفت تكبير در اول نماز سنت شد .


٩ - اهل بيت انتخاب ميوه بهشتى را به امام حسين عليه السﻼم واگذار كردند و گفتند : آنچه تو بخواهى ما به آن راضى هستيم و اين رويداد زمانى بود كه اهل بيت در خانه اميرالمؤ منين عليه السﻼم جمع بودند و جبرئيل نازل شد و گفت : اى محمد ! خداوند بلندمرتبه تو را سﻼم مى رساند و مى فرمايد كه : به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السﻼم بگو كه از ميوه هاى بهشتى چه مى خواهند ؟

١٠ - روزى حضرت امام حسين عليه السﻼم جمعى از مستمندان را ديد كه عباى خود گسترده و نشسته بودند و نان خشكى در پيش داشتند، چون به ايشان رسيد آن حضرت را دعوت كردند، امام از اسب فرود آمد و فرمود : خدا متكبران را دوست نمى دارد و نزد ايشان نشست و با ايشان غذا خورد.
11- وقتى كه آن حضرت در صحراى كربﻼ شهيد شد، پينه هايى بر پشت مبارك آن حضرت ديدند، علت آن را از حضرت امام زين العابدين عليه السﻼم پرسيدند، حضرت فرمود : از بس كه بار بر پشت مى كشيد و شب ها به خانه هاى بيوه زنان و يتيمان و مستمندان مى برد، پشت مباركش پينه بسته بود.

1 3