مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه اصفهان
رشته فقه و اصول
رشته فقه و اصول
دوشنبه 91/08/22
کوزه و کاسه ی بخیل
بخیلی نزد کوزه گری رفت و از او خواست کاسه ای و کوزه ای بسازد. کوزه گر گفت: چه چیزی روی آن دو حک کنم؟
بخیل گفت: و اما بر روی کوزه حک کن: «فمن شرب منه فلیس منی؛ هر که از آن بیاشامد، از من نیست.» و بر روی کاسه نیز بنویس: «و من لم یطعمه فانه منی؛ هر که از آن نخورد او از من است.»
دوشنبه 91/08/22
بحث علمی مشترکی بین آیت الله صدر و آیت الله زنجانی بوده است که امام خمینی نیز در آن شرکت می جویند .در بین رد و بدل سخنان علمی مباحثه بین امام و آیت الله زنجانی به تندی می گراید.
امام خمینی می فرمایند:من به خاطر سن زیاد و عظمت مرحوم زنجانی دست او را بوسیدم.
دوشنبه 91/08/22
یک پند حیاتی
بخیلی فرزند خود را پند می داد که درهمِ نقره بال دارد؛ اگر آن را رها کنی، می پرد و دینارِ طلا هم
دارد؛ اگر خرج کنی، می میرد.
زیان دندان
بخیلی را دیدند که در بازار اره اش را می فروشد.
علتش را پرسیدند.
گفت: هر چیز که دندان دارد، نگاه داشتن آن در خانه زیان دارد.
دوشنبه 91/08/22
روزی در اصفهان شیخ جعفر کاشف الغطا که از علمای بزرگ اسلام بود پولی را در بین فقرا تقسیم کرد و پس از پایان کار به نماز ایستاد .
یکی از سادات فقیر خبردار شد که شیخ جعفر پولی رادر بین دو نماز گفت:مال جدم را به من بده.
شیخ فرمود دیر آمدی و دیگر چیزی باقی نمانده است که به تو بدهم .
سید خشمگین شد و آب دهان خود را بر محاسن مبارک شیخ انداخت .
شیخ جعفر از محراب برخاست و دامن خود را گرفت و در بین صفوف نمازگزاران حرکت کرد و فرمود : هر که به شیخ علاقه دارد کمک کند .مردم هم دامن شیخ را پر از پول کردند. شیخ پول ها را به سید داد و بعد از آن به نماز عصر ایستاد.
دوشنبه 91/08/22
عثمان کیسه پولی را به یکی از غلامانش داد تا به ابوذر دهد و گفت :اگر ابوذر این هدیه را بپذیرد تو را آزاد خواهم کرد .
بنده ی عثمان کیسه پول را نزد ابوذر آورد ، اما هر چه اصرار کرد او نپذیرفت . گفت ای ابوذر !اگر این کیسه پول را بپذیری من از بندگی آزاد خواهم شد.
ابوذر گفت : بله تو آزاد می شود اما من بنده می شوم.
امام علی (ع) فرمود:
کَم من اِنسان ٍ اِستَعبَدَهُ احسانٌ
چه انسانهایی که احسان،آن ها را به بندگی کشیده است.
شنبه 91/08/20
کفن کهنه
ساده دلی نزدیک به مرگ بود، گفت: بگردید ببینید کفن کهنه پیدا می کنید؟
گفتند: برای چه؟
گفت: برای آن که پس از مرگ مرا در آن بپییچند و در گور بگذارند.
گفتند: به چه دلیل؟
گفت: وقتی نکیر و منکر بیایند و کفن کهنه را ببینند، گمان می کنند که این مرده قدیمی است و دیگر سؤال و جواب نمی کنند.
سخت گیری بر خدا
مردی صحرا نشین دعا می کرد و می گفت: خدایا تنها مرا ببخش!
به او گفتند: مغفرت خداوند بسیار گسترده است، اگر در دعا عمومیت بدهی تا دیگران را هم شامل شود، بهتر است.
او گفت: می خواستم بر پروردگارم سخت نگیرم.
چاه واژگون
مردی صحرا نشین مناری دید و از درازی آن تعجب نمود، پرسید: این چیست؟
گفتند: این چاهی است که کثیف شده بود، پس آن را بالا کشیدند و شستند، حالا گذاشته اند تا خشک شود و سپس آن را برگردانند!
شنبه 91/08/20
حلم امام باقر (ع)
مردی نصرانی با جسارت به امام باقر(ع) گفت: تو بقر هستی !
امام(ع) فرموند: من باقر (شکافنده علم) هستم.
نصرانی گفت:تو پسر آن زن آشپز (نان پز) هستی!
امام فرمودند:این حرفه او بود.
نصرانی :تو پسر کنیز سیاه بد زبان می باشی!
امام(ع) فرموند:اگر راست می گویی خدا او را بیامرزد و اگر دروغ می گویی خدا تو را بیامرزد.
مرد نصرانی که این بزرگواری و شکیبایی را از امام (ع) دید،به شگفت آمد و مسلمان شد.
امام علی (ع) فرمودند:
جَمالُ الرَجلِ حلمُهُ
زیبایی مرد به حلم اوست.
دوشنبه 91/08/15
امروز دوشنبه 91/8/15 به مناسبت مقارن بودن ایام دهه ی ولایت و هفته ی کتابخوانی امتحان از کتاب “دکترین نهضت فاطمی ” نوشته ی"محمد داستانپور ” که قبلاَ به صورت نیم بهاء به خواهران سطح 3 این مرکز تحویل داده شده بود ، برگزار گردید .
در بخش اول این کتاب نویسنده به شبهاتی که در موردفاطمیه و دفاع حضرت زهرا (س) از حضرت علی (ع) عنوان می گردد و همچنین دلایل مخالفت مخالفان با ایشان و نقش بر آب شدن برنامه ها ی آنها با اقدامات حضرت زهرا(س) ،با توجه به منابع اهل سنت پاسخ گفته اند.
و در بخش دوم کتاب هم توضیحاتی پیرامون خطبه فدک نوشته اند.