لطیفه های اسلامی

کفن کهنه
ساده دلی نزدیک به مرگ بود، گفت: بگردید ببینید کفن کهنه پیدا می کنید؟
گفتند: برای چه؟
گفت: برای آن که پس از مرگ مرا در آن بپییچند و در گور بگذارند.
گفتند: به چه دلیل؟
گفت: وقتی نکیر و منکر بیایند و کفن کهنه را ببینند، گمان می کنند که این مرده قدیمی است و دیگر سؤال و جواب نمی کنند.


سخت گیری بر خدا
مردی صحرا نشین دعا می کرد و می گفت: خدایا تنها مرا ببخش!
به او گفتند: مغفرت خداوند بسیار گسترده است، اگر در دعا عمومیت بدهی تا دیگران را هم شامل شود، بهتر است.
او گفت: می خواستم بر پروردگارم سخت نگیرم.


چاه واژگون
مردی صحرا نشین مناری دید و از درازی آن تعجب نمود، پرسید: این چیست؟
گفتند: این چاهی است که کثیف شده بود، پس آن را بالا کشیدند و شستند، حالا گذاشته اند تا خشک شود و سپس آن را برگردانند!

  • 5 stars
    نظر از: مدرسه علمیه الزهرا شهرستان قروه
    1391/08/21 @ 09:15:24 ق.ظ

    مدرسه علمیه الزهرا شهرستان قروه [عضو] 

    سلام خسته نباشيد مطلب بسيار جالبي استفاده كرديد منتظر مطالب بعدي شما هستيم. به وبلاگمون سر بزنيد وبزم محبت را مطالعه كنيدو نظر بدهيد. به روزيم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.