مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه اصفهان
رشته فقه و اصول
رشته فقه و اصول
امام هشتم عليه السﻼم فرمود : ماه محرم ماهى است كه مردم عصر جاهليت حرمت آن را پاس مى داشتند و در آن جنگ و كشتار نمى كردند، ولى در اين ماه خون ما را ريختند و حرمت ما را شكستند، كودكان و زنان ما را به اسارت بردند و خيمه هاشان را آتش زدند . همانا روز حضرت امام حسين عليه السﻼم دلخراش ترين و اشكبارترين روز است . آرى در آن روز بود كه عزيزان ما در نهايت بﻼ و مصيبت قرار گرفتند و كرب و بﻼ را تا قيامت براى ما به ارث گذاشتند ؛ پس بر شهادت امام حسين عليه السﻼم بايد گريست كه گريه بر آن حضرت گناهان بزرگ را از بين مى برد .
عﻼمه سيد مهدى بحرالعلوم از شهر بلد بعد از زيارت مرقد مطهر سيد محمد عليه السﻼم روانه سامرا شد . در ميانه راه در حالى كه بر چارپايى سوار بود، يك مرتبه به فكر فرورفت : كه خدايا آيا چنين چيزى انجام مى شود ؟ جهاد با همه فضيلتش ، كه اگر رزمنده اى در راه خدا تﻼش و فعاليت كند و حج واجب خانه خدا اگر با تمام شرايطش انجام شود و تمام احكام الهى اگر با تمام شرايط انجام شود چنين تاكيدى درباره وجوب بهشت نشده است ، در حالى كه براى امام حسين عليه السﻼم و گريه كننده بر او بهشت واجب است . او در همين حال شك و ترديد بود كه چطور مى شود به خاطر يك قطره اشك بهشت بر انسان واجب شود . در همين هنگام سوارى با قيافه اى جذاب و دلنشين از دور نمايان شد و به طرف او رفت . يك مرتبه آقا امام زمان عليه السﻼم فرمود : بحرالعلوم در چه فكرى فرو رفته اى ؟ عرض كرد : در فكر اين حديث هستم و حيرانم چطور مى شود يك قطره اشك براى حضرت امام حسين عليه السﻼم يا خود را به گريه زدن يا كسانى را گرياندن ، باعث وجوب بهشت مى شود ؟ آقا حضرت صاحب الزمان عليه السﻼم فرمودند : شك نكن . اكنون من داستانى را براى شما مى گويم ، سپس ادامه داد : پادشاهى بود كه با وزيرانش به شكار رفته بود ولى از بعد ساعتى ، شكارى پيدا نكردند . پادشاه ناراحت شد و گفت : من به شهر برنمى گردم ، وزيران برگشتند . نزديك غروب بود، خيمه ا ى را ديد به طرف آن خيمه رفت ، در آن خيمه پيرزنى بود، پادشاه را پذيرفت ، در حالى كه او را نمى شناخت . دارايى آن زن يك گوسفند بود،
آن گوسفند را كشت ، پادشاه را با عزت هر چه تمام احترام كرد و پذيرايى كامل نمود . صبح كه شد پادشاه به شهر برگشت . وزيران را خواست ، جلسه اى تشكيل داد و شرح حال خود و داستان را بيان كرد و از آنها پرسيد : اين زن كه تمام دارايى اش يك گوسفند بود و هيچ مال ديگرى نداشت و هر چه داشت در راه ما داد، حاﻻ چه چيزى بايد در مقابل آن داده شود ؟ وزيران هر نظرى دادند، يكى گفت : مقدارى پول . ديگرى گفت : فﻼن فرش قيمتى به وى داده شود و آن يكى گفت : لباس خوبى به او داده شود ؛ اما پادشاه نظر آنها را نپذيرفت . وزيران گفتند : هر چه پادشاه تصميم بگيرد درست است . پادشاه گفت : شايسته است به اين زن ، كه تمام دارايى و هستى اش را در راه ما داده ما بهترين چيزى كه پادشاه دارد بدهد، زيرا او تمام هستى اش را داده است . حضرت حجت خدا، مهدى فاطمه عليهماالسﻼم پس از آنكه داستان را براى عﻼمه بيان كردند، فرمودند : سيد بحرالعلوم ! جاى تعجب نيست ، شك نكن كه خداوند به گريه كننده بر جد غريبم امام حسين عليه السﻼم بهشت بدهد، زيرا حضرت امام حسين عليه السﻼم در روز عاشورا در آن وضعيت سخت تمام دار و ندارش را در راه خدا داد، خداوند هم بهشت خود را به امام حسين عليه السﻼم بخشيده است .
در يك روز برادرى مثل حضرت ابوالفضل العباس قمربنى هاشم عليه السﻼم ، جوان هجده ساله اش شب يه پيامبر صلّى اﷲ عليه و آله و سلم حضرت على اكبر عليه السﻼم ، نوزاد شيرخوارش حضرت على اصغر عليه السﻼم را كه بر روى دست خود گرفته بود و خﻼصه در چند ساعت تمام اصحاب و جوانان خود را در راه خدا داد، خدا هم در عوض آن براى گريه كننده بر امام حسين عليه السﻼ م بهشت را واجب نموده است ، شك نكن . بحرالعلوم مى گويد : من به خود آمدم و ديدم حضرت تشريف برده اند .
از حضرت امام جعفر صادق عليه السﻼم نقل شده است كه حضرت امام زين العابدين عليه السﻼم چهل سال بر پدر بزرگوار خود گريست . كسى به آن حضرت گفت : اى سيد من ! آ يا وقت آن نشده است كه گريه و اندوه شما كم گردد ؟ حضرت فرمود : من پدر و برادر و هفده نفر از اهل بيت خود را كشته ديدم ، چگونه اندوه من به آخر برسد .
جايگزين شهادت
شيخ طوسى از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهماالسﻼم روايت كرده است : خداوند در عوض شهادت ، به حضرت امام حسين عليه السﻼم چيزهايى كرامت كرده است : امامت را در خاندان او قرار داد، در تربت او شفا نهاد، دعا را نزد قبر آن حضرت مستجاب گردانيد و روزهاى زايران آن حضرت را در رفتن و برگشت از عمر ايشان حساب نمى كند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه در 1391/09/13 ساعت 02:15:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |