مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه اصفهان
رشته فقه و اصول
رشته فقه و اصول
یکشنبه 96/06/12
قسمت دوم
اصلاح اجتماع و تربیت همگانی
تربیت فرد صالح ، هدف بعثت انبیاست ، چرا که هدف خلقت عبودیت است و تنها صالح بودن ، تحقق این هدف را دربردارد . و این هدف محقق نخواهد شد ، جز اینکه تمام افراد جامعه خود را در برابر اصلاح فرد و جامعه ، از طریق احیا مدرنترین راهبرد افتخار آمیز و متعالی امر به معروف و نهی از منکر ، مسئول بدانند .
خداوند متعال می فرماید: «کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر) . . .
«شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند; [چه اینکه] امر به معروف و نهی از منکر می کنید و . . .»
امام باقر علیه السلام در بیان وظایف شیعیان در دوران غیبت فرمودند: «لیعن قویکم ضعیفکم و لیعطف غنیکم علی فقیرکم ولینصح الرجل اخاه النصیحة لنفسه
توانمندان شما باید به ضعیفانتان کمک کنند و اغنیاء شما باید به فقرایتان مهربانی کنند، هر کس باید برادر [دینی] اش را نصیحت کند، نصیحتی که به نفع برادرش باشد .»
امربه معروف و نهی از منکر عامل حساسیت تک تک سلولهای جامعه نسبت به ویروسها و بدافزارهایی است که به ساحت اجتماع حمله ور میشوند .
منبع: http://mahdaviarfae.ir
پنجشنبه 96/06/09
قسمت اول
اصلاح و تربیت فردی
منتظر واقعی باید خود را برای خدمت به امام عصر و تبعیت و معیت ایشان آماده سازد ، و خود را به عنوان نیروی طراز انقلاب جهانی موعود تربیت کند .
تاریخ سیاسی حیات امامان معصوم علیه السلام نشان داده ، این خودسازی در همراهی یاران امام با ایشان ، تحقق ظهور و اهداف ظهور و حکومت جهانی نقش اساسی و حیاتی دارد .
امام صادق علیه السلام فرمود: «من سره ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر .
هر کس شادمان می گردد از اینکه از یاران حضرت مهدی علیه السلام باشد، باید منتظر باشد و به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر [واقعی ] است .»
همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: «ان لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبده ولیتمسک بدینه
به یقین برای صاحب این امر غیبتی است، پس بنده خدا باید تقوای الهی پیشه کند و به دینش چنگ زند .
منبع: http://mahdaviarfae.ir
چهارشنبه 96/05/04
دختر! شاید این تنها یک واژه باشد، اما باید گفت که آینده و سرنوشت کشورمان، در گرو چگونگی تربیت و شیوه زندگی همین یک واژه است. چرا که دختران امروز ما، مادران فردای جامعه اند، پس باید با تربیت صحیح این نعمت های الهی، آینده جامعه را در دست گیریم.
لازم به ذکر است که در کتابهای روایی متعددی درباره دختران و جایگاه آنان آمده است.
به عنوان مثال؛ پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: هر خانه ای که در آن دختر باشد، هر روز دوازده برکت و رحمت از آسمان ارزانیاش میشود و زیارت فرشتگان از آن خانه قطع نمیگردد، در حالی که در هر شبانه روز برای پدر آن دختران عبادت یکسال نوشته میشود.
همچنین امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: پسران نعمتند و دختران حسنه و نیکی، و خداوند از نعمتها میپرسد، ولی بر نیکیها پاداش میدهد.
لذا امروزه خانواده ها بایستی با تمام توان و آگاهی به تربیت صحیح این عزیزان بپردازند، زیرا از یک سو، نزدیک به نیمی از قشر فعال جامعه را زنان و دختران تشکیل می دهند و از سویی دیگر، با گسترش شبکه های اجتماعی در دنیای امروز، احتمال بروز آسیب های جدی، به ویژه از جانب دختران به حداکثر رسیده است.
البته یادمان باشد که تربیت صحیح دختر به معنای ایجاد محدودیت برای او نیست! چرا که با ایجاد محدودیت نه تنها به تربیت صحیحش کمک نکرده ایم، بلکه باعث ایجاد آسیب های روانی زیادی در او شده ایم که در آینده و به ویژه در زندگی مشترکش مشکلات فراوانی را برایش به وجود خواهد آورد.
بنابراین، برای داشتن دختری شایسته، یعنی دختری که از لحاظ ایمان و حجاب و عفاف و…، همانند آن چیزی باشد که در اسلام از یک دختر انتظار می رود، باید محیط عادی را برایش فراهم کنیم تا زمینه بروز فطرت الهی که در او نهادینه شده است را فراهم کنیم.
به عنوان مثال: از دختر علامه طباطبایی سؤال شد که پدرتان چطور شما را به مسائل دینی و حجاب تشویق می کردند؟ ایشان بیان کردند که ما خود به خود به این سمت آمدیم و مادر و پدر به گونه ای فضا را آماده کردند که دختر بر طبق فطرت طبیعی خود به این سمت حرکت میکند و بعدها از این حجاب و نماز خواندن دفاع می کند.
ناگفته نماند که ما در دین مبین اسلام، الگوهای مناسبی برای زنان و دخترانمان داریم که اگر به خوبی آن ها را معرفی کنیم، قطعا تاثیر بسزایی در آن ها خواهد داشت. الگوهایی همچون حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه معصومه (س) که هر کدام دنیایی از معرفت اند.
در حالی که متاسفانه، امروزه در تئاتر و رسانه ها و فضای مجازی می بینیم، به جای معرفی این الگوهای ارزشی، به معرفی الگوهای بی ارزشی می پردازند که نه تنها تاثیر مثبتی ندارند، بلکه تاثیر منفی و مخربی در تربیت و الگو پذیری زنان و دخترانمان دارد.
آری، بسیاری از مشکلاتی که امروز در جامعه با آن درگیر هستیم به علت نداشتن الگوی صحیح در زندگی است و اگر مادران ما درست ایفای نقش کنند قطعا تربیت دخترانی شایسته و در نتیجه آینده ای تضمین شده برای جامعه مان خواهیم داشت.
حال که در آستانه میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر قرار داریم، جا دارد که بگویم، الگوی دختران ما باید حضرت معصومه (س) باشد نه آن مدل های غربی که در ماهواره ها و شبکه های اجتماعی خودنمایی می کنند و جز پوچی و بی بندوباری ثمره ای ندارند.
شاید کسی بگوید که حضرت معصومه (س) برای دختران زمان خودشان الگو بوده و امروزه نمی توان از ایشان به عنوان الگوی مناسب نام برد! چرا که دوران و شرایط زند گی آن ها با امروز از زمین تا آسمان فرق دارد.
اما باید گفت که حضرت فاطمه معصومه(س) یک الگوی کامل برای تمام دختران در هر عصر و زمانی می تواند باشد، چرا که ایشان نمونه ی بارز یک دختر از نظر دین اسلام است و در برحق بودن ایشان چه از لحاظ حجاب، چه از لحاظ عفاف و… شکی نیست.
اصلا چون حضرت معصومه (س) از لحاظ تقوا و پاکدامنی و عبادت به درجه اعلایی رسیده بودند، حضرت امام رضا (ع) به ایشان لقب معصومه را داده اند.
بنابراین، دختران ما باید درباره الگوهای خود در جامعه اسلامی همچون حضرت معصومه(س)، حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) تحقیق و مطالعه کنند تا در مورد آن ها آگاهی پیدا کنند. زیرا همین آگاهی است که باعث ایجاد محبت می گردد.
لذا وقتی محبت این بزگ بانوان در دل دختران ما ریشه کند، قطعا تلاش خواهند کرد تا خود را از لحاظ رفتاری و اخلاقی به آن ها نزدیک کنند.
خلاصه مطلب آن که دختران ما باید بدانند که ما الگو های بی نظیری در دین خود داریم که باید برای شناخت آن ها تلاش کنیم، وگرنه در گرداب تبلیغات و تهاجم فرهنگی غرق خواهیم شد…
منبع: شبکه اطلاع رسانی دانا
شنبه 96/04/10
برخی از افراد گمان می کنند که فقط رضا به قضای الهی محصور به قوانین تشریعی می شود و قوانین تکوینی دیگر چنین نیست. در حالیکه طبق تعلیمات دینی، رضا به قضای الهی در هر دو مورد باید جاری باشد …
هدایت الله قدمی- کارشناس حوزه
انسان ها بر روی زمین به دو دسته تقسیم می شوند، دسته ای که از همه چیز و همه کس خرده می گیرند و از دید طلبکارانه به اطراف خود می نگرند و از آنچه دارند و هستند راضی نبوده و گلایه مندند. این دسته افراد یک رنج درونی دارند که همیشه به واسطه ی آن روح خود را آزار می دهند.
دسته ای دیگر نیز انسان هایی هستند که به آنچه خداوند به ایشان داده راضی و سپاسگزارند و به اصطلاح حکمت الهی را پذیرفته و به آن رضای کامل دارند.
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آن چه را جانان پسندد (باباطاهر عریان)
امام حسین علیه السلام در بیانی می فرمایند: «رضای خدا، رضای ماست و ما خاندان، به چیزی راضی هستیم که خدا راضی باشد» [موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 328]
اهمیت مقام رضا
در روایتی شریف، مقام رضای الهی از جمله ویژگی های مومن و از ارکان ایمان شمرده شده است: امام رضا علیه السلام می فرمایند: «ایمان بر 4 رکن استوار است: توکل بر خدا، رضا بر قضای الهی، تسلیم امر خدا بودن و واگذاری امور به خود.» [میزان الحکمه، ج4، ح3656]
و همچنین در حدیث معراج خدای متعال خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «هیچ چیز نزد من بهتر از توکل بر من و رضا به آنچه تقسیم کردم نیست.» [إرشاد القلوب، ج1، ص199]
و در آیات شریفه قرآن کریم خداوند رضایت بنده از خود را با رضایت خود از بنده همراه و مقرون ساخته است و این چنین شأن و عظمت آن را بیان کرده است: «خدا از آنها راضی است و آنان نیز از وی راضی هستند» [مائده/119]
امام حسن مجتبی علیه السلام: من برای کسی که جز خرسندی (از خدا) در دلش خطور نکند، ضمانت می کنم که خدا او را بخواند و دعایش مستجاب شود.
تعریف و تبیین رضا به قضای الهی
بنابراین مقام رضا به این معناست که انسان در برابر ناملایمات زندگی و همچنین نعمت ها و سلب نعمت هایی که از او می شود، گله ای نداشته و به حکمت الهی اعتماد داشته باشد.
برخی از افراد گمان می کنند که فقط رضا به قضای الهی محصور به قوانین تشریعی می شود و قوانین تکوینی دیگر چنین نیست. در حالیکه طبق تعلیمات دینی، رضا به قضای الهی در هر دو مورد باید جاری باشد که در زیر به تعریف و توضیح هریک مختصراً می پردازیم:
الف: رضا به قضای الهی در امورات تشریعی:
اینکه در برابر اتفاقاتی چون سیل و زلزله و بلایای طبیعی که انسان هیچ اختیاری در برابر آن ندارد، راضی به رضای الهی باشد و خود را تسلیم در برابر قضای الهی بداند.
ب: رضای به قضای الهی در امور تکوینی:
در اموری که انسان هم اختیارش نقش در نوع و چگونگی نتیجه دارد نیز، رضا به قضای الهی معنا دارد. در حالیکه بسیاری از افراد از این مورد مغفول هستند.
در این موارد نیز انسان باید با دانستن احکام تشریعی خداوند در ان موارد، راهی را انتخاب نماید که رضای الهی در آن باشد، در اینصورت هر نتیجه ایی که برای او روی دهد نیز جزء قضای الهی است و باید بر آن صبر نماید.
مثلا شخصی خواستگاری برای او می آید و او طبق دستور دین از مشورت و تحقیق استفاده نموده و به این نتیجه می رسد که فرد مورد نظر شخص مناسب برای زندگی است ولی بعد از ازدواج متوجه می شود شخص مورد نظر، شخصی کاملا مناسب نیست. در این جا نیز ،این امر قضای الهی است و باید بر آن صبر نمود و راضی به ان بود. البته این سخن به این معنا نیست که اختیار شخص دخیل نبوده ولی باز رضایت به قضای الهی در این مسأله نیز دخیل است و او باید با صبر و استفاده از راه های دیگر برای بهبود زندگی خود تلاش کند و از دیگران کمک بگیرد.
مصادیقی از قضای الهی در زندگی
از جمله مصادیقی که می توان برای زندگی روزمره خود در زمان کنونی بیان کرد، مواردی از قبیل زیر است:
در ظاهر وقتی انسان به بیماری ها نگاه می کند جز الم و درد چیزی به نظر نمی رسد ولی وقتی به آیات و روایات شریفه در این باب نظر و تأمل می کنیم می بینیم که خود مریضی نیز نعمتی است از سوی خدا
الف: رضایت به زیبایی های خدادادی :
یکی از دغدغه های اساسی این قرن به ظاهر مدرن، آراستگی های کذایی است از جمله این که افراد از داشتن بینی خدادادی و یا شکل و فرم صورت خود ابراز ناراحتی کرده و مدام در حال تغییر و تحول آن هستند. که البته متاسفانه در کشور ما نیز این امر رشد روز افزونی داشته است.
این دسته از افراد به جهت طرز فکر اشتباه خود زیبایی های ظاهری را ملاک برتری می دانند در حالیکه فراموش کرده اند که آنچه موجب برتری افراد به یکدیگر می شود، چیزی غیر از تقوای الهی نیست: «مسلماً گرامی ترین شما نزدخدا پرهیزکارترین شماست.» [حجرات/13]
ب: مشکلات اقتصادی:
مسلما هیچ کس دوست ندارد که در زندگی خود دچار سختی گردد و در تنگی رزق و روزی قرار گیرد ولی گاه با اینکه سعی و تلاش خود را در این زمینه می کند، باز نتیجه ی دلخواه حاصل نمی شود. در این جا نیز انسان باید در کنار تلاش خود به قضای الهی راضی باشد.
چه بسا که ثروت زیاد به صلاح دین و دنیای او نباشد. چنانچه در حکایات و روایات الهی مصادیقی از این قبیل افراد بیان شده که پس از اصرار بر پیامبر و نبی خود و گله مندی از رزق و روزی اندکشان، به دعای پیامبر گشایش رزقی پیدا کرده اند، ولی پس از آن در دام غفلت از یاد و نام خدا افتاده و چه بسا این ثروت موجب خروج آنان از دین شده است. « نشان از بی نشانه ها ،ص 151»
«مال و فرزندان زیبا و زینت حیات مادی دنیاست (ولیكن) اعمال صالح و شایسته تا قیامت باقی است نزد پروردگار بسی بهتر و عاقبت آن نیكوتر است» [كهف/46]
ج: گرفتار شدن به مریضی های سخت و گاه لاعلاج
در ظاهر وقتی انسان به بیماری ها نگاه می کند جز الم و درد چیزی به نظر نمی رسد ولی وقتی به آیات و روایات شریفه در این باب نظر و تأمل می کنیم می بینیم که خود مریضی نیز نعمتی است از سوی خدا.
شاید از بزرگترین دستاورد دنیوی این فضیلت اخلاقی، دستیابی به آرامش باشد. مسلما کسی که همه چیز را جزیی از حکمت الهی دانست؛ دیگر هر مشکلی که بر سر راهش بوجود آمد، احساس ناراحتی و نگرانی نخواهد داشت. چرا که به حکیم بودن خدا اعتماد کامل دارند
چه بسا بیماری هایی که تاوان گناهان و موجب از بین رفتن آن می شود و چه بسا دعاهایی که بواسطه این پاک شدن، خداوند از بیمار قبول کرده و مستجاب می کند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: بیمارانتان را عیادت نمائید و از آنها بخواهید که شما را دعا کنند که دعای بیمار با دعای ملائکه برابری می کند. [بحار الانوار، جلد 81، صفحه 219]
د: از دست دادن عزیزان و نزدیکان:
این نیز از جمله مواقعی است که انسان باید بر این مصیبت صبر داشته و راضی به آن باشد. مسلما از دست دادن عزیزان سخت است ولی این نکته را باید نیز مد نظر داشت که همه ی افعال الهی بر حکمتی خاص واقع شده اند.
چه بسا این موقعیت ها علاوه بر داشتن جکمتی خاص، امتحانی برای اطرافیان نیز شمرده می شود.
«و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى آزماییم و مژده ده شكیبایان را» [بقره/155]
فوائد و ثمرات رضا به قضای الهی:
الف: کسب آرامش:
شاید از بزرگترین دستاورد دنیوی این فضیلت اخلاقی، دستیابی به آرامش باشد. مسلما کسی که همه چیز را جزیی از حکمت الهی دانست؛ دیگر هر مشکلی که بر سر راهش بوجود آمد، احساس ناراحتی و نگرانی نخواهد داشت. چرا که به حکیم بودن خدا اعتماد کامل دارند.
امام علی علیه السلام نیز در این رابطه می فرمایند: هرکه به روزی خدا خرسند باشد، برای آن چه از دستش رود اندوهگین نگردد. [نهج البلاغه/ حکمت 349]
شاید از همین جهت است که خداوند در قرآن کریم نیز این نکته را متذکر می شود که وجود من خدا برای بنده کافی و مکفی است: « آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟» [زمر/36]
ب: استجابت دعا:
امام حسن مجتبی علیه السلام: من برای کسی که جز خرسندی (از خدا) در دلش خطور نکند، ضمانت می کنم که خدا او را بخواند و دعایش مستجاب شود. [بحارالانوار/ 71/159]
همچنین خداوند متعال به داوود علیه السلام فرمود: تو می خواهی و من می خواهم و آن چه تحقق می یابد خواست من است؛ پس اگر در برابر خواست من تسلیم باشی، خواسته تو را برآورده سازم و اگر تسلیم خواسته من نشوی تو را در (راه) آن چه می خواهی به رنج در افکنم و سرانجام هم جز خواست من تحقق نیابد. [محجه البیضاء/8/09]
البته بسیاری آثار و نتایج دیگر در رضا به قضای الهی نهفته است که با کمی تفکر و تامل در تعالیم دینی به آنها پی خواهیم برد؛ مواردی چون عدم ایجاد مشکلات روحی و روانی ، انجام رفتارهای صحیح و بدور از خشونت و بی رحمی، حسن خلق و امانتداری و … .
منبه:تبیان
پنجشنبه 96/04/08
از امام خمینی رحمه الله علیه به عنوان یک الگوی اسلامی :
امام به دختر من که از شیطنت بچه خود گله میکرد، میگفتند من حاضرم ثوابى را که از تحمل شیطنت حسین میبری با ثواب تمام عبادات خودم عوض کنم و عقیده داشتند که بچه باید آزاد باشد تا وقتى که بزرگ میشود آن وقت باید برایش حدى تعیین کنند.
در مورد تربیت کودکان میفرمودند: «با بچهها رو راست باشید تا آنها هم رو راست باشند. الگوى بچه پدر و مادر هستند. اگر با بچه درست رفتار کنید بچهها درست بار میآیند. هر حرفى را که به بچهها زدید به آن عمل کنید.»
منبع: فریده مصطفوی/برداشتهایی از سیره امام خمینى، ج ۱، ص ۳۱
islamiclife.ir
جمعه 96/04/02
امام على عليه السلام می فرمایند:
كونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا
دشمن ستمگر و یار ستمدیده باشید. نهج البلاغه نامه 47
جمعه 96/04/02
مهارتهای زندگی مهارت هایی هستند که توانایی اجتماعی وروحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواریهای زندگی مواجه شود. مهارتهای زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می برد،شخص می تواند مسئولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی هایش را بروز دهد و از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند.
سازمان بهداشت جهانی مهارتهای ده گانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:
1-مهارت خودآگاهی:
که توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است.اگر هر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلآتش را به خوبی بشناسد ،می تواند با حقوق فردی،اجتماعی و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش آشنا شود.
2-مهارت همدلی:
همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی ،چه خوب و چه بد،بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند.به این ترتیب،دیگران را دوست دارد و دیگران نیز او را دوست دارند و به هم توجه می کنند که در نتیجه ،روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می شود
3-مهارت روابط بین فردی:
این مهارت ،مشارکت و اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می کند و موجب می شود تا روابط دوستانه ای را با دیگران ایجاد کند و دوستی های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
4-مهارت ارتباط موثر :
با کسب این مهارت ،افراد می آموزند برای درک بهتر دیگران ،به شیوه ای درست به صحبت های آنها گوش دهند. همچین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود و در نتیجه ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
5-مهارت مقابله با فشار عصبی:
زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است،اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد بر زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکند.
6-مهارت مدیریت هیجان:
هر انسانی در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم ،خشم،ترس،خوشحالی،لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد.شناخت و مهار این هیجانات ،همان مدیریت هیجان است.برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
7-مهارت حل مسئله:
زندگی سرشار از مسایل ساده و پیچیده است با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسایلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند ،از سر راه زندگی مان برداریم.
8-مهارت تصمیم گیری:
برای داشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم،مسیر زندگی انسان را تصمیم گیریهای او مشخص می کند .با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.
9-مهارت تفکر خلاق:
تفکر یکی از مهم ترین مهارت های زندگی است.مهارت تفکر خلاق ،همان قدرت کشف ،نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در مواردگوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق ،هنگام مواجهه با مشکلات و دشواریها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند،بلکه هرکدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونهای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
10-مهارت تفکر نقادانه:
که موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش ازآن ،موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن ،در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
سه شنبه 96/03/23
معنای شب قدر
چرا این شب «شب قدر» نامیده شده است؟ چه اسراری در آن نهفته و چه وقایع و حوادثی در آن رخ داده و میدهد؟ مفسران قرآن کریم با استفاده از قرآن و احادیث پیشوایان معصوم دین درباره علت نامگذاری این شب به «شب قدر» مطالب و دلایل زیادی آورده اند. شب قدر یعنی شب بزرگ و با عظمت؛ زیرا در قرآن کریم «قدر» به معنای منزلت و بزرگی خدا آمده است. همه مقدّرات بندگان نیز در طول سال در این شب رقم میخورد؛ همچنانکه امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند در شب قدر آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد، مقدّر می فرماید از زندگی یا مرگ، از خوب یا بد یا روزی. پس آنچه خداوند در این شب مقرر می کند، به حتم واقع خواهد شد.»
البته این امر هیچگونه تضادی با آزادی اراده انسان و مسئله اختیار ندارد؛ زیرا تقدیر الهی به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگیها و لیاقتهای افراد و به اندازه ایمان، تقوا، پاکی نیت و اعمال آنهاست. بدون شک مفاهیمی چون: وعده و وعید، انذار و بشارت، کیفر و پاداش، بدون برخورداری انسان از اراده و اختیار بی معناست. حضور انسان در محافل شب قدر، عبادت و دعا و … جلوه هایی از حضور اراده و اختیار انسان است. بزرگترین اشتباه درباره حقیقت مشیت الهی این است که گروهی خود را صاحب همه چیز میدانند و تصور میکنند خداوند به صورت مطلق همه کارها را به بندگان خود واگذار نموده است؛ پس نه ثواب و عقاب در کار است و نه مسئولیت و اخلاق. گروهی دیگر نیز فکر میکنند انسان موجودی مجبور است که هیچ اختیار و آزادی ندارد و همه چیز با قضا و قدر تعیین میشود؛ در حالی که حقیقت امری میان این دو نظر است؛ یعنی نه جبر قضا و قدر و نه واگذاری مطلق به بندگان؛ چراکه بعضی از کارها را ما به خواست و اراده خودمان انجام میدهیم؛ مثل خوردن، آشامیدن، رفتن، آمدن و … و در بعضی دیگر از کارها همچون به دنیا آمدن، از دنیا رفتن و … اراده و خواست ما مطرح نیست.
در شب قدر فرشتگان بسیاری به زمین می آیند؛ به طوری که زمین بر آنها تنگ میشود. لذا آن را «شب قدر» نامیده اند؛ زیرا یکی از معانی «قدر» به معنای ضیق و تنگ است و در این شب قرآن با تمام قدر و منزلتش به وسیله فرشته صاحب قدر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گردید.
شب قدر در آینه آیات قرآن
به جرئت می توان گفت برجسته ترین آیات قرآن در مورد شب قدر و فضیلت آن که است که خداوند متعال می فرماید: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. و از شب قدر چه آگاهت کرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری که مقرر شده است فرود می آیند. آن شب تا دم صبح صلح و سلام است».
از جمله دلایل فضیلت شب قدر بلکه والاترین جنبه فضیلت آن نزول قرآن کریم در این شب می باشد که به صورت یک باره بر قلب مقدس پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) نازل گردید و در بقیه عمر مبارک ایشان به صورت تدریجی انجام گرفت. قرآن کریم یکی از علل فضیلت ماه رمضان را همین معنا برشمرده و می فرماید: (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان)؛ «ماه رمضانی که قرآن را در آن فرو فرستادیم؛ کتابی که مردم را راهبر و متضمن دلایل آشکار هدایت و میزان تشخیص حق از باطل است».
قرآن کریم علت دیگر فضیلت این شب بزرگ را تعیین مقدرات انسان قلمداد نموده و می فرماید: (انّا انزلناه فی لیلة مبارکة انّا کنّا منذرین - فیها یفرق کل امر حکیم)؛ «ما قرآن را در شبی فرخنده نازل کردیم؛ زیرا که هشدار دهنده بودیم. پس در آن شب هر کاری محکم و استوار می شود».
آثار شب قدر
شب قدر بهترین فرصت برای طلب بخشش و آمرزش گناهان از خداوند است و پروزدگار در این شب عنایت ویژه ای به بندگان خود دارد و در واقع آن را بهانه ای جهت آمرزش بندگان خود قرار داده است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در روایتی وجود شب قدر را غایت لطف خدا به امت خویش برشمرده، می فرماید:
«به امت من در ماه رمضان پنج چیز داده شده که به امت هیچ پیغمبری پیش از من داده نشده است. اما عطای اول: هر گاه شب اول ماه رمضان فرا رسد خداوند به سوی بندگان نظر می کند و کسی که خدا به او نظر کرده تا ابد عذاب نمی شود. دوم: بوی بد دهان آنان که در نزد خدا شب زنده داری می کنند خوشبوتر از بوی مشک می شود. سوم: ملائکه برای ایشان در شب و روز استغفار می کنند. چهارم: همانا خداوند عزوجل بهشت خویش را امر می کند که استغفار کند و تزیین شود برای بندگان. پس چه نزدیک است که سختیهای دنیا آنها را در خود فرو برد و می روند به سوی بهشت و کرامت من. پنجم: پس هر گاه شب آخر فرا رسد خداوند همه بندگان را می آمرزد.
مردی گفت: یا رسول اللّه در شب قدر؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: مگر نمی دانی که کارگران هر گاه کارشان تمام شود، مزد به آنها می دهند».
هم چنین روزه داران در دعای روز قدر به درگاه خدا دست بلند کرده و می خوانند: (اللهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر و صیّر اموری فیه من العسر الی الیسر و اقبل معاذیری و حطّ عنّی الذنب و الوزر یا رئوفا بعباده الصالحین)؛ «بار خدایا! فضل شب قدر را در این روز بر من روزی کن و کارهایم را از سختی به آسانی وا گردان و عذرم را بپذیر و گناهانم را بریز ای مهربان به بندگان نیکوکار».
سئوال حضرت موسی (علیه السلام) در این شب عزیز از خداوند از این نوع است
او به خدای خود عرضه داشت:
«خدایا! می خواهم به تو نزدیک شوم. فرمود: قرب من برای کسی است که شب قدر بیدار باشد. گفت: خدایا! رحمتت را می خواهم. فرمود: رحمتم از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند. گفت: خدایا! جواز گذشتن از پل صراط را می خواهم. فرمود: آن از آن کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد. گفت: خدایا! از درختان و میوه های بهشتی می خواهم. فرمود: آنها برای کسی است که در شب قدر مرا به پاکی یاد کند. گفت: خدایا! رهایی از آتش جهنم را می خواهم. فرمود: آن برای کسی است که از گناهانش در شب قدر استغفار کند. گفت: خدایا! خشنودی تو را می خواهم. فرمود: خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بخواند».
در برخی موارد نیز فرد به راستی نمی داند که در این موقعیت بزرگ چه چیز از خدای خود بخواهد. در این زمینه روایتی وجود دارد که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) صریحاً مشخص فرمود که در شب قدر باید از خدا چه چیزی خواست.
(قیل للنبی(صلی الله علیه و آله)انْ اردکت لیلة القدر فما اسأل ربی؟ قال(صلی الله علیه و آله): العافیة؛ از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) سؤال شد که اگر شب قدر را درک کردیم از خدا چه بخواهم؟
فرمود: سلامتی بخواهید».
فضایل شب قدر
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد:
1. آمرزش گناهان: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در تفسیر سوره «قدر» فرمودند: «هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده میشود.»
2. قلب رمضان: امام صادق علیهالسلام فرمودند: «از کتاب خدا استفاده میشود که شماره ماههای سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان لیلة القدر است».
3. بهتر از هزار ماه: در فرهنگ غنی اسلام، همه چیز را با معیارهای الهی میسنجند و بر همین اساس قرآن در مورد شب قدر میفرماید: «لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْر» در دعای 44 صحیفه سجادیه نیز میخوانیم: «(عبادت و بندگی در) شبی از شبهای آن، آن را برابر با (عبادت در) شبهای هزار ماه قرار داد (چون خیرات و برکات و سودهای دینی و دنیوی در آن است) و آن را شب قدر نامید».
4. نزول قرآن: طبق روآیات، مجموع قرآن در شب قدر نازل شده است. این نزول دفعی و یکباره قرآن است، اما نزول تدریجی قرآن طی 23 سال دوران نبوت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به صورت الفاظ نازل شده است.
5. نزول ملائکه: نزول ملائکه و روح در شب قدر نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. امام باقر علیه السلام فرمودند: «عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
6. عرضه اعمال بر حجت خدا: بنا بر روآیات و ظاهر آیت سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیست و فرشتگان در شب قدر مقدّرات یک سال را نزد «ولی مطلق زمان» میآورند و بر او عرضه میکنند. این واقعیت از روز نخستین وجود داشته است و تا قیامت هم ادامه خواهد یافت. از سویی نیز بنابر روایات زمین از نخستین روز خلقت تا آخر فنای دنیا بی حجّت نخواهد بود چنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همه سال (و تقدیرها و سرنوشتها) فرو فرستاده میشود. پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز این شب صاحبانی دارد». حجت خدا در زمین در زمان حاضر وجود مقدّس و مبارک حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و اوست که حجت خدا و وصی اوصیا و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و معصوم از هر گناه و پلیدی است و لذا صاحب شب قدر است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه.هیئت مذهبی دانش آموختگان مشهد مقدس