آیا به دنیا آمدن فردی در کشور مسلمان و فرد دیگری در کشور غیرمسلمان، جبر در انتخاب دین و آیین او نیست؟

✅شما جبر را با تقدیر مخلوط نموده ایید دقت نمایید :

سهم آدمی از مقدرات الهی اولاً این است که خداوند اراده و اختیار را برای آدمیان مقدر کرده است ؛یعنی خداوند در قضا و قدر عینی خود چنین مقدر کرده که انسان ها با اراده و اختیار خود عمل کنند و هیچ گونه جبری به آنها در نحوه عملکردشان وجود نداشته باشد. از این روی حکیم صدرالمتألهین تصریح کرده:

« آدمی در مختار بودنش مجبور است ؛یعنی برای او از سوی خداوند مقدر شده که با اراده و اختیار عمل کند. پس اختیار انسان اختیاری نیست بلکه انسان در مختار بودنش مجبور است و نمی‌تواند مختار و با اراده نباشد».(۱)

بنابراین اختیار داشتن انسان جزئی از مقدرات الهی است.
دوم: اختیار انسان از تقدیرات الهی این است که هرچه را خداوند در قضا و قدر عینی خود برای آدمی مقرر داشته است، انسان با اراده و اختیار و سایر شرایط و علل و عوامل آنها را انجام می دهد، و در انجام آن امور هیچ گونه جبری بر او نیست.(۲)
اگر تقدیر را سرنوشت بدانیم ، در مورد رابطه سرنوشت و اختیار می توان گفت :

در مورد سرنوشت، دو تفسیر وجود دارد:

تفسیر نخست مى گوید: سرنوشت هر کس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعیین شده و بنابراین هر کس با سرنوشت معیّنى از مادر متولد مى شود که قابل دگرگونى نیست. هر انسانى نصیب و قسمتى دارد که ناچار باید به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد، ‌و کوشش‌ها براى تغییر سرنوشت بیهوده است. بنابراین تفسیر،‌بدیهى است که انسان موجودى مجبور و بى اختیار است.

بررسى منابع اسلامى نشان مى دهد این تفسیر مورد تأیید اسلام نیست و قبول و پذیرش آن، تمام مفاهیم مسلّم اسلامى از قبیل:‌تکلیف، جهاد، سعى و کوشش و استقامت را به هم مى ریزد.

استاد مطهرى مى گوید: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی،‌انکار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نیرو و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد».(۳)

اما در تفسیر دوم از سرنوشت، در عین حال که دست تقدیر الهی در زندگی انسان و قضا و قدر الهی را مردود نمی داند، نقش انسان را در تعیین سرنوشت زندگی او می‌پذیرد. در این تفسیر، نقش انسان نه تنها مغایر با سرنوشت نیست، بلکه جزئی از سرنوشت است .

در سرنوشت و تقدیر انسان چنین است که او سرنوشت خود را تعیین نماید. در واقع اختیارداشتن انسان جزئی از تقدیرات الهی است.

پی‌نوشت‌ها:
۱. ر،ک: اسفار اربعه، ج ۶، ص ۳۷۶، نشر دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، بی‌تا.
۲. آموزش کلام اسلامی، ج ۱، ص ۳۲۸، نشر طه، قم ۱۳۷۸ش.
۳. مجموعة‌آثار، ج۱، ص ۳۸۴.

#حمایت از کالای ایرانی

#حمایت از کالای ایرانی

#دوست بد

#دوست بد

?امام على عليه السلام:

?از همنشينى با دوست بد بپرهيز، كه دوست بد، همنشين خود را به هلاكت مى افكند و يار خود را به نابودى مى كشاند

?غررالحكم حدیث 2599

#حمایت از کالای ایرانی

#حمایت از کالای ایرانی

آيا گناهان افراد با زجر و دردي که به خاطر بيماري ميکشند از بين ميرود؟

✅بيماري به صورت کلي و سختيهاي قبل از مردن براي انسان مومن سبب پاک شدن از گناهان است و براي همه اينگونه نيست.

کسي که در طول عمرش بندگي خدا نکرده ، سختيهاي قبل از مرگ براي او عذاب مضاعف است .

ولي براي مومن و انسان خوب، که به هر حال خطاها و گناهاني دارد موجب پاک شدن ميباشد.

خداوند براي مومن خطاکار سختي هايي پيش مي آورد که کفاره گناهانش باشد تا با پاکي و رضايت الهي از دنيا برود .

و اينکه گفته ميشود نمي تواند دنيا را ترک کند خرافات است و هر وقت که عمر پيايان بپذيرد انسان خواهد مرد و اختياري ندارد.

پیشاپیش عید سعید فطر مبارک باد

پیشاپیش عید سعید فطر مبارک باد

فطریه مهمان بر عهده کیست؟

? پاسخ: اگر به مهمانی رفتیم، فطریه‌مان را خودمان باید بدهیم یا صاحب‌خانه؟

ادامه »

برزخ و دیدار خدا...

?آيا خداوند را در برزخ ديدار ميکنيم يا بعد قيامت؟ اگر نه پس اون دنيا چه فايده اي دارد؟

اين عشق الهي کي به سرانجام ميرسد؟

يني قرار باشد اون دنيا مثل اين دنيا فقط ياد خدا باشيم يا در جوار رحمتش باشيم ولي او را نبينيم؟

✍پاسخ:

✅به طور قطع خداوند نه در دنيا نه در برزخ و نه در قيامت هرگز با چشم سر ديده نمي شود و نمي توان چنين انتظاري داشت زيرا لازمه آن جسمانيت خداوند و نقص وي مي باشد. بلکه با چشم دل ديده مي شود و خداوند در مقابل ديده نشدن با چشم سر، شيريني و حلاوت حضور خود را در قلب مومنين ايجاد مي کند.

همين شيريني و حلاوت حضور باعث مي شود اولياي الاهي هرگز مناجات با خدا را با هيچ چيز ديگر عوض نمي کنند همچنانکه ما در دنيا وقتي به زيارت امامان (ع) مشرف مي شويم ايشان را نمي بينيم.

اما چنانکه در زيارت نامه ايشان آمده است به جاي آن، شيريني اين زيارت را در قلب خود احساس مي کنيم به همين جهت هميشه مشتاق زيارت معصومين (ع) هستيم .

ثانيا چنانکه حضرت امام (ره) در کتاب معاد فرموده اند بزرگترين آرزوي اولياء الاهي لقاء الله است که در قيامت حاصل مي شود و اين لقاء الله به اين معناست که حجابهاي بين ايشان و خداوند برداشته مي شود و درک و احساس ايشان از عظمت سلطنت و قهاريت خداوند بسيار شديدتر و قوي تر مي شود (معاد از ديدگاه امام خميني (ره)، ص 326) و اين لذت درک حضور را به مراتب بالاتر مي برد.

مهمتر از ديدن، درک و احساس اين حضور است براي مثال افراد زيادي بودند که پيامبر (ص) را ديدند اما لذتي از اين حضور نداشتند اما افرادي بودند در کشور ديگر زندگي مي کردند و پيامبر (ص) را نمي ديدند اما با آن حضرت ارتباط معنوي و قلبي داشتند مانند اويس قرني. لذتي که اويس قرني از محبت خود به رسول خدا ميبرد هرگز آن افراد نمي بردند.

بالاتر از ديدن، محبت داشتن است خداوند سرتاپاي اولياء خود را از محبت خويش پر مي کند و آنها حاضر نيستند قطره اي از اين محبت را با تمام دنيا عوض کنند.