#آرزوی ماهی داشتن....

مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود
و گروهی از ماهی‌گیران را تماشا می کرد،
در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود.
با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم.
آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم.
یکی از ماهی‌گیران پاسخ داد:
اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم.
-:این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت.
در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود،
ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند.
طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو
اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه
بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیال‌بافی تلف نکن.
قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند،
زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمی کند

انگیزش انقلاب...

انگیزش انقلاب...

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
ای کاش ز زوار خراسان تو بودم

پیشنهاد یکی از شیاطین به حاج ملا آقا جان زنجانی

مرحوم حاج ملّا آقا جان می گوید :” من یک روز متوسل به حضرت علی اکبر ع - فرزند بزرگ حضرت سید الشهدا ع - شده بودم و از آن بزرگوار حاجت می خواستم. قلبم مملو از محبت او بود.

نا گهان دیدم از گوشه اتاق ، مثل آنکه فرش می سوزد ، دودی بلند شد و این دود ، در گوشه اطاق به مقدار حجم یک انسان متراکم گردید. کم کم بالای آن دود ، سری شبیه به سر یک انسان متشکّل شد. من متوجه شدم که او یکی از شیاطین است و با من کاری دارد. ناگهان با صدایی شبیه به صدای آهنی که بر آهنی بکشند و بسیار ناراحت کننده بود ، به من گفت :

” من یکی از بزرگان جن هستم. می دانم نمی توانی محبت حضرت علی اکبر ع را از قلبت خارج کنی ولی اگر به زبان هم بگویی من او را دوست نمی دارم ، من در خدمت تو قرار می گیرم.”

من گفتم ” تو که با این اندیشه ،مسلمان نیستی و جزو شیاطین هستی و نمی توانی در امور معنوی به من کمک کنی و در امور مادی هم اگر اختیار تمام کره زمین را به من بدهی من یک چنین جمله ای را نمی گویم “

او فریادی که دل مرا از جا کند و حالت ضعف به من دست داد کشید و ناپدید شد.

اسراف در نفس

?#اسراف هم در مورد نعمتهای بیرونی مطرح است و هم درباره نعمتهای درونی؛ مثلا، اولین لحظه‌ای که ارتکاب #گناه در فکر انسان خطور کند، قبل از ارتکاب، اسراف در نفسش پیدا می‌شود؛ یعنی او این پدیده فکری و علمی و نیز این پدیده عملی یعنی #عزم و #اراده را بیجا مصرف می‌کند.

?خداوند می‌فرماید: وقتی شما به جان خودتان اسراف کرده‌اید، ناامید نباشید. چون درهای رحمت، همواره باز است. سپس می‌فرماید: «و انیبوا الی ربکم و اسلموا له» (زمر، ۵۴) و این انابه و تسلیم شدن، تغییری در صحنه نفس است. پس اول، اسراف بر نفس است؛ برخی نفس غیر مسرف را مسرف و آنگاه نفس مسرف و مترف را منیب، تائب و مطیع می‌کنند و این، تحول دو جانبه در نفس است.

منبع: #مبادی_اخلاق_در_قرآن ص۹۶ و ۹۷
#آیت‌الله_جوادی_آملی

کارِ بزرگ امام صادق (علیه‌السلام): زمینه‌سازی برای تشکیل نظام اسلامی

♦️رهبر معظم انقلاب :«ائمه (علیهم‌السّلام)، مبارزه‌ی بسیار پُررنج و پُرتلاش و پُرمحتوا و فراگیری را میکردند؛ هم در زمینه‌ی معنوی و فرهنگی؛ برای حفظ پایه‌های اعتقاد اسلامی و جلوگیری از انحرافی که در جهت بنای حکومت سلطنتی ممکن بود به‌وجود بیاید، که به‌وجود آمده بود؛ هم در جهت مبارزه‌ی سیاسی. اوج این حرکت در زمان امام صادق بود
♦️نمیشود گفت در زمان‌های دیگر، این حرکت اوج نداشت؛ چرا، در زمان امام رضا (علیه‌السّلام) و در زمان‌های دیگر هم همین‌طور بود؛ منتها زمانه در دوران #امام_صادق (علیه‌السّلام) یک فرصت و فسحتی را در اختیار گذاشت و این بزرگوار توانستند کاری بکنند که با پایه‌های معرفت اسلامىِ صحیح در جامعه، آن‌چنان مستحکم بشود که تحریف‌ها دیگر نتواند این پایه‌ها را از بین ببرد.
♦️ایشان این کار را کرد، تا این زمینه بماند و در هر دوره‌یی از دوره‌های تاریخ، کسانی که لایق هستند، بتوانند از این زمینه استفاده کنند و #نظام_اسلامی و مبنای مبتنی بر ارزش‌های اسلامی را به‌وجود بیاورند و این بنای رفیع را بسازند. این، کارِ امام صادق (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است.»

آیا ما شیعه هستیم؟؟؟

♦️ قال الصادق علیه‌السلام: ليس من شيعتنا مَن قال بلسانه و خالفنا فی أعمالنا و آثارنا…

♦️ امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که به زبان دم از تشیع زند
اما در عمل برخلاف اعمال و کردار ما عمل کند از شیعیان ما نیست.

? وسائل الشیعه، ج ۱۵،ص ۲۴۷

ستم

ستم