#خدايا مرا در كوره رنجت قرار ده، اما كنار نگذار!

آهنگري بود كه با وجود رنج هاي متعدد و بيماري اش عميقاً به خدا عشق مي ورزيد. روزي يكي از دوستانش كه اعتقادي به خدا نداشت، از او پرسيد: «تو چگونه مي تواني خدايي را كه رنج و بيماري نصيب مي كند، دوست داشته باشي؟»

 آهنگر سر به زير آورد و گفت: «وقتي كه مي خواهم وسيله اي آهني بسازم، يك تكه آهن را در كوره قرار مي دهم. سپس آن را روي سندان مي گذارم و مي كوبم تا به شكل دلخواهم در آيد. اگر به صورت دلخواهم در آمد، مي دانم كه وسيله مفيدي خواهد بود، اگر نه آن را كنار مي گذارم.

همين موضوع باعث شده است كه هميشه به درگاه خداوند دعا كنم كه:

              «خدايا! مرا در كوره هاي رنجت قرار ده، اما كنار نگذار!»

#هرچيزي كه اتفاق مي افتد، دليلي دارد!

زندگي نمي تواند هميشه سرشار از شادي باشد، اما مي تواند هميشه مالامال از عشق باشد.

هنگامي كه ازدواج مي كنيم، نمي دانيم چه سرنوشتي در انتظارمان قرار دارد؛ تا وقتي كه در درياي زندگي با امواج برخورد مي كنيم.

 زندگي عبارت است از واقعيت بدون پاك كن.

 هميشه به طرف روشن زندگي نگاه كنيم. اگر طرف روشني وجود ندارد، صبر كنيم تا آينده آن را روشن سازد.

غمگين نباشيم؛ قشنگ ترين چيزها وقتي برايمان اتفاق مي افتد كه اصلا انتظارش را نداريم.

و به ياد داشته باشيم:

                           هر چيزي كه اتفاق مي افتد، دليلي دارد!

#تهمت به انسان بي گناه

از حضرت علي(عليه السلام) سوال كردند:

سنگين تر از آسمان چيست؟

فرمود: تهمت به انسان بي گناه.

 

از زمين پهناورتر چيست؟

فرمود: دامنه حق كه خدا همه جا هست و بر همه چيز مسلط است.

 

از دريا پهناورتر چيست؟

فرمود: قلب انسان قانع.

 

از سنگ سخت تر چيست؟

فرمود: قلب مردم منافق.

 

از آتش سوزان تر چيست؟

فرمود: رؤساي ستمكاري كه ملت را به خود وا مي گذارند و هيچ فكر تربيت آن ها نيستند.

 

از زمرير سردتر چيست؟

فرمود: حاجت بردن پيش مردم بخيل

 

از زهر تلخ تر چيست؟

فرمود: صبر در برابر نادان ها

 

#تقوا

شاگردي از حكيمي پرسيد: تقوا را برايم توصيف كنيد؟

 

حكيم گفت: اگر در زميني كه پر از خار و خاشاك بود، مجبور به گذر شدي، چه ميكني؟

 

شاگرد گفت: پيوسته مواظب هستم و با احتياط راه ميروم تا خود را حفظ كنم.

 

حكيم گفت: در دنيا نيز چنين كن، و تقوا چنين است!

از گناهان كوچك و بزرگ پرهيزز كن و هيچ گناهي را كوچك مشمار، زيرا كوه ها با آن عظمت و بزرگي از سنگ هاي كوچك درست شده اند………….

#گلايه

پسري از همه چيز گلايه مي كرد. مادر بزرگش پرسيد: كيك دوست داري؟

پسر: البته  كه دوست دارم. روغن چطور؟نه. و تخم مرغ؟ نه. آرد چي؟ جوش شيرين چطور؟

پسر: نه مادربزرگ، حالم از همه شون به هم ميخورد.

مادربزرگ: بله، همه اين چيزها به تنهايي بد بنظر مي رسند اما وقتي بدرستي باهم مخلوط شوند، يك كيك خوشمزه درست مي شود.

خيلي از اوقات ما از سختي ها ناراحت مي شويم، اما او مي داند كه وقتي همه اين سختي ها را به درستي در كنار هم قرار دهد، نتيجه هميشه خوب است.

ما بايد تنها به او اعتماد كنيم.

#كارگاه روش تحقيق ميداني

به همت انجمن پژوهشی مرکز تخصصی فقه و اصول النفیسه (حبل المتین )اصفهان، کارگاهی باعنوان روش تحقیق پیمایشی به منظور نگارش تحقیق میدانی ، با حضورسرکارخانم کدخدازاده از تاریخ 26/4/1396 تا 5/7/1394 در 3 جلسه برگزار گردید.

 در جلسه اول ابتدا، روش علمی پژوهشی برای طلاب توضیح داده شد و در ادامه مراحل بیان مسئله، اهمیت و ضرورت ،انواع پژوهش براساس ماهیت ،شیوه سوال و اهداف تحقیق نویسی بیان شد.

در جلسه دوم: شیوه فرضیه نویسی ،ابزار تحقیق همچون مصاحبه و پرسشنامه و شیوه بررسی پیشینه تحقیق و روش تحقیق ،انواع متغییر و مفاهیم آن  ، فرضیه و انواع آن بیا ن گردید و در پایان جامعه ،نمونه و روش های نمونه گیری توضیح داده شد .

 در جلسه سوم :بررسی پرسشنامه  آماری و روش نمونه گیری آمار مطرح گردید.

 

#بدترين دردها

   

از جوانی پرسیدند بدترین دردها چیست؟
گفت :
درد دندان،
و داشتن همسر بد.

پیری این مطلب را شنید و گفت:
دندان را میتوان کشید و همسر را میتوان طلاق داد؛
بدترین دردها درد چشم و داشتن فرزند بد است!
نه چشم را میتوان جدا کرد و نه نسبت فرزند را میتوان منکر شد…

سعی کنید همیشه وجودتان باعث افتخار پدر و مادرتان باشد…

 

#سريال-پايتخت

دختر بچه بعد از دیدن سریال پایتخت:

دختر:بابایی داعش دختر بچه هارو میدزده؟
بابا:اره بابایی اونا خیلی آدمای بدی هستن خیلی…


دختر:بابا برا همین تو و مامان به من نگا میکردین گریه میکردین موقع فیلم دیدن؟

بابا:?آره دخترم.ولی ما نمیزاریم کسی تورو بدزده

دختر:بابا اگه یوقت تو نبودی چی؟مگه نگفتی حضرت رقیه هم وقتی باباش نبود آدم بدا بردنشون؟؟؟

پدر:دخترم?اونا عموشون حضرت ابولفضل رو نداشتند. اما تو آروم بخواب که عموهایی مثل حضرت ابولفضل داری بهشون میگن مدافع حرم…

 

دلنوشته های یک طلبه